تفکيک قوا و تقسيم کار براساس شايستگيها
بديهي است اگر «مجاري امور» مشخص و معين نباشد، کارها در مواردي مختل ميشود و در جاهايي اصطکاک و برخورد پيش ميآيد. در چنين وضعي اولا حاکم اسلامي بايستي جايگاه قوا را تعيين کند و ثانيا کارها را براساس شايستگيها و لياقت افراد تقسيم نمايد و در نتيجه از جايگزيني روابط بر ضوابط جلوگيري به عمل آورد. اين مسووليت از مهمترين و دشوارترين و خطيرترين مسووليتهاي حاکم اسلامي است و او جز با تلاش پيگير و با استعانت از خداي متعال قادر به انجام اين وظيفهي سنگين الهي نخواهد بود: و في الله لکل سعه و لکل علي الوالي حق بقدر ما يصلحه و ليس يخرج الوالي من حقيقه ما الزمه الله من ذلک الا بالاهتمام و الاستعانه بالله و توطين نفسه علي لزوم الحق و الصبر عليه فيما خف عليه او ثقل. [صفحه 137] براي تمام اين گروهها در نزد خداوند گشايشي است و هر يک به مقدار اصلاح کارشان بر حاکم حق دارند. والي نسبت به انجام وظايفي که خداوند بر عهدهي او گذاشته است توفيق پيدا نميکند مگر به کوشش و کمک خواستن از خداوند و مهيا ساختن خود بر ملازمت حق و شکيبايي و استقامت در برابر آن، خواه بر او سبک باشد يا سنگين.
گفتيم که پيوستگي طبقات جامعه و قوام هر يک از طبقات، به واسطهي طبقهي ديگر است. حال ميگوييم که هرگاه جامعه و فعاليتهاي اجتماعي بدينگونه به يکديگر وابسته و مرتبط باشد (که هست)، تقسيم کار امري ضروري و تفکيک قوا از مهمترين و اساسيترين کارهاي حاکم اسلامي خواهد بود.
صفحه 137.