عهدنامه ي مالك اشتر











عهدنامه‏ي مالک اشتر



يکي از فصول درخشان نهج‏البلاغه که همچون ساير مباحث آن رنگ جاودانگي خورده و به ابديت پيوسته است، عهدنامه‏ي مالک اشتر، يا فرمان تاريخي علي عليه‏السلام به يار وفادار و صحابي بزرگوارش «مالک‏اشتر نخعي» است. امام علي عليه‏السلام اين فرمان را که از چهارده قرن پيش تاکنون، به صورت يک منشور جاودانه و انساني و انسانساز در تاريخ و فرهنگ اسلامي باقي مانده است، هنگامي براي سردار رشيد اسلام و يار پاکبازش مالک‏اشتر نوشت که وي را

[صفحه 28]

مامور حرکت به سوي سرزمين مصر ساخته بود و آن شهيد پاکباخته مي‏رفت تا در آن سرزمين دور دست، احکام و اوامر مولايش علي عليه‏السلام را (که احکام الهي اسلام است) پياده و اجرا کند.

امام علي عليه‏السلام در اين نامه گرچه مالک‏اشتر را مخاطب قرار داده و قوانين حکومت عدل اسلامي و خطمشي و چهارچوب آن را خطاب به او بيان فرموده است، اما واقعيت آن است که تمام انسانها، در تمام مکانها و تمام زمانها مخاطب اين پيمان‏نامه هستند. به ديگر سخن احکام و فرامين انسانسازي که در اين نامه مطرح شده است، همچون آفتابي عالمتاب، بر تمام آفاق شرق تا غرب و بر فراز تمامي زمين در گسترده‏ي تمامي تاريخ بشر نور و گرما پاشيده و تنها کوران و کوردلان هستند که از انوار قدسي آن بي‏خبر مانده و مي‏مانند.

در عهدنامه‏ي مالک‏اشتر، فشرده‏اي از نظريات و افکار و انديشه‏هاي جهانتاب علي عليه‏السلام به چنان صورت دقيق و عميقي بيان شده است که مي‏توان گفت در آن، تکليف تمامي افراد بشر، چه به عنوان يک بنده و مخلوق در برابر پروردگار، چه به عنوان يک انسان در جامعه، چه به عنوان حاکمي که مسئول اجراي احکام اسلامي است و چه به عنوان فردي که تحت حمايت قوانين نجاتبخش اسلام زندگي مي‏کند، بوضوح و دقت روشن شده است. سفارشهايي که آن حضرت در اين نامه خطاب به مالک‏اشتر و در واقع خطاب به انسان و تاريخ بشريت بيان فرموده است، هرگاه به درستي و به طور کامل اجرا شود، نه تنها ضامن ايجاد و حفظ عدالت اجتماعي و امنيت زندگي و آرامش خاطر و آسايش مردم جامعه است، بلکه بالاتر از آن، عامل مهمي است که در جامعه‏ي انساني، زمينه‏هاي مساعدي را ايجاد مي‏کند تا تمام افراد اجتماع، با علم و آگاهي و درک و ايمان، به خودسازي اسلامي بپردازند و چنان خود را از رذايل و مفاسد پيراسته گردانند که همگي به صورت بندگاني مومن و صالح براي خدا درآيند و راه نجات و رستگاري را طي کنند.

آري، اين عهدنامه، ضامن رفاه و سلامت و رستگاري و سعادت در دنيا و آخرت است، زيرا که در آن، پيش از هر چيز تمامي افراد جامعه‏ي بشري، با لحني شورانگيز و بيدارکننده، به جهان معنويت و شرافت و صداقت دعوت شده‏اند و اين

[صفحه 29]

دعوت باشکوه، بر اساس عدالت اجتماعي، مبارزه با ظلم و تعدي و تجاوز، حفظ و گسترش آزادي و آزادگي، برابري در برابر قانون، تقويت ايمان و... استوار شده است.

از آنجا که در طول متن حاضر، جزء جزء فرمايشات امام عليه‏السلام در عهدنامه تشريح و بررسي خواهد شد و نيازي نيست که در اين مقدمه بيش از اين درباره‏ي عهدنامه و مطالب آن سخن بگوييم، زيرا هدف از مقدمه آشنايي اوليه با معني عهدنامه و بيان اجمالي اهميت و ويژگي اين فرمان تاريخي است، با اين حال قبل از ورود در متن مباحث اصلي و بيان جزء جزء معاني و مفاهيم کلمات «عهدنامه»، ناگزير از بيان مقدماتي هستيم.


صفحه 28، 29.