اعتماد به مردم
در مقابل، حکومت اسلامي براساس اعتماد و حسنظن به مردم پي ريزي شده است. حاکم در حکومت اسلامي، مردم تحت حکومت را در جهت دوستي و همياري و همکاري با خود ميشناسد و دولت خود را از مردم و مردم را از خود ميداند. او حرکتهاي مردمي را در جهت استقرار و حاکميت هر چه بيشتر [صفحه 129] «دولت» قلمداد ميکند و در اين زمينه نيازي به تحقيق و تجسس نميبيند و هميشه در پيکسب رضايت مردم تحت حکومت است: و اعلم انه ليس شيء بادعي الي حسن ظن و آل برعيته من احسانه اليهم و تخفيفه المونات عليهم و ترک استکراهه اياهم علي ما ليس له قبلهم، فليکن منک في ذلک امر يجتمع لک به حسن الظن برعيتک، فان حسن الظن يقطع عنک نصبا طويلا. و ان احق من حسن ظنک به لمن حسن بلاوک عنده و ان احق من ساء ظنک به لمن ساء بلاوک عنده. بدان که هيچ عاملي براي جلب والي به وفاداري رعيت، بهتر از احسان به آنها و تخفيف هزينههاي آنان و عدم اجبارشان به کاري که وظيفه ندارند، نيست. پس لازم است از جانب تو برنامهاي باشد که با آن اعتماد تو بر مردم فراهم گردد، که اين خوشبيني، رنج فراواني را از دوست برميدارد. سزاوارترين فردي که شايستگي خوشبينيت را دارد، کسي است که سياست را نيکو بداند و سزاوارترين کسب به بدبيني، کسي است که سياستت را بد بشناسد. براي اينکه اعتماد به مردم و حسن ظن به آنان، ذهني و بيپايه نباشد، علي عليهالسلام ضمن اينکه مالک را به حسنظن و اطمينان به مردم دعوت ميکند، راههاي را نيز جهت تثبيت اين ادعا و نشان دادن اعتماد به مردم ارائه ميدهد: 1. احسان 2. تخفيف هزينهها 3. جلوگيري از کارهاي تحميلي. در فصلهاي آتي، در هر يک از موارد سهگانه سخن خواهيم گفت. لذا از بازگويي آنچه خواهد آمد خودداري ميکنيم. [صفحه 130]
اساس حکومتهاي فاسد را بدبيني، بياعتمادي و سوءظن نسبت به مردم تحت حکومت تشکيل ميدهد. حاکم خود را تافتهي جدابافته از مردم ميشناسد و مردم را در جهت ضديت و دشمني با دولش ميداند و با همين ديد، هميشه به خاطر اضطراب و نگرانيهايي که از مردم دارد، در پيکسب اطلاعات (توسط سازمانهاي مختلف) از مخالفان و سرکوبي آنان و در جستجوي بهانهاي است که بتواند عقدهها و کمبودهاي خود را بر سر عدهاي مظلوم خالي نموده و چند روزي بيشتر حکومتش را در سايهي ارعاب و وحشت و... بر مردم تحميل نمايد.
صفحه 129، 130.