مديريت صحيح در نظام اسلامي
اگر در مديريت يک نظام، تشويق نباشد و افراد خادم همانند افراد خائن، در کنار يکديگر و به طور مساوي از حقوق و مزايا و ساير تسهيلات بهرهمند شوند، پس از مدتي زماني در افراد اين احساس به وجود ميآيد که کارهاي خوب بيپاداش مانده و کوششهاي ارجمند بر باد ميرود و با اين احساس، انگيزهي کار [صفحه 128] بهتر و بکارگيري استعدادهاي نهفته فلج شده و نظام به سستي و نابودي ميگرايد. به طريق اولي، اگر تشويقها غير عادلانه، تبعيضآميز و براساس حب و بغض مديران صورت گرفته باشد، در اين حالت نيز کارمندان (و افراد زيردست)، بيتفاوت و نسبت به مدير بياعتماد خواهند بود و هرگونه صداقت و صميميت را از دست خواهند داد: و لا يکونن المحسن و المسي عندک بمنزله سواء، فان في ذلک تزهيدا لاهل الاحسان في الاحسان و تدريبا لاهل الاسائه علي الاسائه و الزم کلا منهم ما الزم نفسه. نبايستي نيکوکار و بدکار در پيشگاه تو برابر و يکسان باشند، که اين نيرومندترين عاملي است در بيتفاوتي نيکوکاران در نيکوکاري و تشويق بدکاران به بدکاري و هر کدام را مطابق کارش پاداش ده!
آيين اسلام براساس عدل پايهگذاري شده است. عدل يعني اينکه هر چيزي در جاي خود قرار بگيرد «العدل وضع الشيء في محله». براساس اين معيار اسلامي، مديريت صحيح و منطبق با اسلام مديريتي خواهد بود که در آن اولا کارمند خادم و خائن هر دو به يک چشم نگاه نشوند، بلکه خائن تنبيه و خادم تشويق گردد. ثانيا معيار تشويق افراد، تنها کار آنها و نتايج حاصله از آن باشد.
صفحه 128.