برگزيدهها
ثم ليکن آثرهم عندک اقولهم بمر الحق لک و اقلهم مساعده فيما يکون منک مما کره الله لاوليائه، واقعا ذلک من هواک حيث وقع. و الصق باهل الورع و الصدق، ثم رضهم علي ان لا يطروک و لا يبجحوک بباطل لم تفعله، فان کثره الاطراء تحدث الزهو و تدني من العزه. پس (از ميان نيروهاي حزب الله) افرادي را که در گفتن حق از همه صريحتر و در مساعدت و همراهي نسبت به آنچه خداوند براي اوليائش دوست نميدارد، کمتر به تو کمک ميکنند، مقدم دار، خواه موافق ميل تو باشند يا نه. خود را به اهل ورع و صدق و راستي بچسبان و آنان را طوري تربيت کن که [صفحه 127] ستايش بيحد از تو نکنند و تو را نسبت به اعمال نادرستي که انجام ندادهاي، تمجيد ننمايند، زيرا ستايش بيش از حد، خودپسندي ميآورد (انسان را) به غرور نزديک ميسازد. به راستي اگر اين سخنان مولا به کار گرفته شود، آيا در جذب و دفع نيروها روابط حاکم بر ضوابط خواهد شد و آيا پديدههاي زشت تملق و تظاهر و خوش خدمتيهاي رياکارانه زمينهي رشد پيدا ميکنند؟ و آيا منافقان و دروغگويان، چاپلوسان، رياکاران و بله قربان گويان به کارهاي کليدي دست مييابند و نيروهاي متعهد پاک منزوي ميشوند؟ قطعا نه. در اين حکومت، چون محور قضاوتها و ارزيابيها رضايت الله است نه خشنودي حاکم و والي، کارمندي مورد اعتماد واقع خواهد شد که با صراحت کامل سخن حق را بگويد، هر چند تلخ و ناگوار باشد. کارمندي پيشرفت ميکند که از صراحت و صداقت و پاکي بيشتري برخوردار باشد نه آن کسي که متملق، چاپلوس، رياکار، متظاهر و بله قربانگو است، زيرا وظيفهي حاکم جستجوي پاکان و نزديک شدن به راستگويان و صراحت پيشگان است.
گفته شد که طرد نيروهاي رژيم سابق و جذب عناصر حزب الله از وظايف حاکم اسلامي است. ميدانيم که عناصر حزب الله، هر چند از نيروهاي رژيم فاسد برتر و بهترند، ولي همه يکسان و از «تعهد» و «تعبد» کافي و به طور يکسان برخوردار نيستند. اين است که در ديدگاه علي عليهالسلام نيروهاي حزب الله نيز بايستي با ضوابط و معيارهاي مشخصي - که در جملات حضرتش خواهيم خواند - تصفيه و هر يک به اندازهي ظرفيت و تعهد و تعبدشان «جذب» و «دفع» شوند تا زمينهي رشد نابجاي نالايقان و منزوي شدن لايقها فراهم نگردد:
صفحه 127.