نهجالبلاغه
اما نه بيان اول براي قرآن و نه بيان دوم براي نهجالبلاغه، هيچکدام قطرهاي از درياها و ذرهاي از دنياهايي که دربارهي آنها بايد گفت و شنيد و نوشت و خواند، نيست. در واقع، به دست دادن اينگونه تعريف از قرآن که کتاب وحي است، و از نهجالبلاغه که منبعث از وحي و زيباترين و منطقيترين و کاملترين ادامهدهندهي مسير قرآن است، جز شرمساري براي گوينده و حسرت و دريغ براي [صفحه 26] شنونده، چيزي در برندارد. چگونه ميتوان از نهجالبلاغه سخن گفت، در حاليکه صدها سال است عظمت آن، جهان بشريت را زير بال خود گرفته، تمام تاريخ را در نورديده و بشريت در برابر والايي آن به اعجاب و بهت دچار آمده و با ناتواني و درماندگي، در مقابل عظمت بينظير آن به زانو درآمده است؟... چگونه ميتوان دربارهي کتابي سخن گفت که هزار سال است نام آن در کنار قرآن مجيد بر زبانها جاري است و نه تنها دوستان، که دشمنان نيز آن را ستوده و در برابر عظمتش اظهار عجز کردهاند؟ چگونه ميتوان عظمت و سترگي محتوا و بلندي معناي کتابي را تشريح و بيان کرد که هزار سال است بزرگترين انديشمندان هر عصر و روزگاري دربارهي آن ميانديشند و به جايي نميرسند و هزاران محقق فرزانه پيرامون آن هزاران جلد کتاب نوشته و ميليونها صفحه کاغذ را با فاخرترين عبارات و تمجيدها دربارهي آن سياه کردهاند، اما هنوز هم بشريت موفق نشده است گوشهاي از عظمت و سترگي آن را چنانکه شايسته است، توصيف و تشريح نمايد و عمق و ژرفاي مفاهيم عاليهي آن را آشکار سازد؟ پس ما نيز چارهاي نداريم جز اينکه در اين مختصر، تنها به يک معرفي بسيار کوتاه و فشرده از نهجالبلاغه اکتفا کنيم، با اين اميد که انشاءالله انفاس قدسي خود آن حضرت ياري کند و شيفتگان علي عليهالسلام در مسير مطالعات بيشتر، آشنايي هر چه افزونتري با اين کتاب جاودانه پيدا کنند و از درياي مفاهيم و معاني آن جرعههاي بيشتري بنوشند. نهجالبلاغه مجموعهاي است که يکهزار سال پيش، توسط يکي از شيفتگان علي عليهالسلام و مکتب الهي و انسانساز او، به نام «سيد رضي» رحمهالله عليه از روي گفتهها و نوشتههاي آن حضرت جمعآوري و تدوين گرديده است. پيش از مرحوم سيد رضي تمام اين گفتهها و نوشتهها در کتابها و رسالههاي گوناگون، به طور پراکنده وجود داشت، ولي در حدود سال 400 هجري بود که سيد رضي اين گوهرهاي پراکنده را به رشتهي تحرير درآورد و آنها را در کتابي مدون، کنار هم قرار داد. در اين کتاب پرارج و بيمانند، بيش از صدها اثر شگرف از آثار [صفحه 27] انديشههاي والا و سترگ علي عليهالسلام اعم از خطبه، حديث، نامه، وصيتنامه، موعظه، کلمات قصار، فرمانهاي حکومتي، تفسير آيات قرآن و صدها دستور انسانساز و قوانين زندگي بخش در کنار هم قرار گرفته و چون گردآورنده، بيشتر از ديدگاه بلاغت و شيوايي بينظير سخنان مولا به اين آثار نگريسته و تنها از اين زاويه به تدوين سخنان آن حضرت پرداخته، نامش را نيز نهجالبلاغه (راه بلاغت) گذاشته است. نهجالبلاغه را که از ده قرن پيش تا امروز به صورت مجموعهاي در سه بخش «خطبهها»، «نامهها» و «کلمات قصار» در دسترس شيفتگان علي عليهالسلام قرار دارد، ويژگيهاي منحصر به فردي است که با گوشهاي از آنها در ضمن مباحث کتاب حاضر آشنا ميشويم. در کنار اين ويژگيها خصوصيت بسيار مهمي که از لابلاي کلمات آن حضرت به دست ميآيد و هر بينندهي ژرفنگر را به خود جلب ميکند، تصوير زيبا و دقيق زندگي شخصي آن حضرت و حوادث و وقايعي که در دوران حيات با آنها روبرو بوده و طرز برخورد و مقابله با اين حوادث است. لذا نهجالبلاغه از اين ديدگاه، يک الگوي عظيم و آموزنده از زندگي جانشين بر حق پيامبر صلي الله عليه و آله است که تمامي شيفتگان آن حضرت و پيروان راه و پويندگان مکتبش، ميتوانند سيماي ملکوتي پيشواي خود را در آن نظاره کنند و ابعاد گستردهي اين سيماي بيمانند را سرمشق زندگي و روش و رفتار خود قرار دهند.
سادهترين و کوتاهترين تعريفي که ميتوان از قرآن مجيد بيان کرد اين است که بگوييم: قرآن، کلام خداوند متعال است که به لسان وحي بر قلب رسولالله صلي الله عليه و آله نازل شده است. در خصوص نهجالبلاغه نيز- در صورتيکه تنها يک تعريف کلي و بسيار ساده مورد نظر باشد- ميتوان گفت: نهجالبلاغه کلام مولا اميرالمومنين علي عليهالسلام است که گفتارها و نوشتارها و نامهها و وصايا و کلمات کوتاه و نصايح و مواعظ و فرامين و احکام آن حضرت را در برميگيرد و از حدود هزار سال پيش به صورت کتابي در سه بخش (خطبهها، نامهها، کلمات قصار) تدوين شده است.
صفحه 26، 27.