نهج البلاغه











نهج‏البلاغه



ساده‏ترين و کوتاه‏ترين تعريفي که مي‏توان از قرآن مجيد بيان کرد اين است که بگوييم: قرآن، کلام خداوند متعال است که به لسان وحي بر قلب رسول‏الله صلي الله عليه و آله نازل شده است. در خصوص نهج‏البلاغه نيز- در صورتيکه تنها يک تعريف کلي و بسيار ساده مورد نظر باشد- مي‏توان گفت: نهج‏البلاغه کلام مولا اميرالمومنين علي عليه‏السلام است که گفتارها و نوشتارها و نامه‏ها و وصايا و کلمات کوتاه و نصايح و مواعظ و فرامين و احکام آن حضرت را در برمي‏گيرد و از حدود هزار سال پيش به صورت کتابي در سه بخش (خطبه‏ها، نامه‏ها، کلمات قصار) تدوين شده است.

اما نه بيان اول براي قرآن و نه بيان دوم براي نهج‏البلاغه، هيچکدام قطره‏اي از درياها و ذره‏اي از دنياهايي که درباره‏ي آنها بايد گفت و شنيد و نوشت و خواند، نيست. در واقع، به دست دادن اينگونه تعريف از قرآن که کتاب وحي است، و از نهج‏البلاغه که منبعث از وحي و زيباترين و منطقي‏ترين و کامل‏ترين ادامه‏دهنده‏ي مسير قرآن است، جز شرمساري براي گوينده و حسرت و دريغ براي

[صفحه 26]

شنونده، چيزي در برندارد.

چگونه مي‏توان از نهج‏البلاغه سخن گفت، در حاليکه صدها سال است عظمت آن، جهان بشريت را زير بال خود گرفته، تمام تاريخ را در نورديده و بشريت در برابر والايي آن به اعجاب و بهت دچار آمده و با ناتواني و درماندگي، در مقابل عظمت بي‏نظير آن به زانو درآمده است؟... چگونه مي‏توان درباره‏ي کتابي سخن گفت که هزار سال است نام آن در کنار قرآن مجيد بر زبانها جاري است و نه تنها دوستان، که دشمنان نيز آن را ستوده و در برابر عظمتش اظهار عجز کرده‏اند؟ چگونه مي‏توان عظمت و سترگي محتوا و بلندي معناي کتابي را تشريح و بيان کرد که هزار سال است بزرگترين انديشمندان هر عصر و روزگاري درباره‏ي آن مي‏انديشند و به جايي نمي‏رسند و هزاران محقق فرزانه پيرامون آن هزاران جلد کتاب نوشته و ميليونها صفحه کاغذ را با فاخرترين عبارات و تمجيدها درباره‏ي آن سياه کرده‏اند، اما هنوز هم بشريت موفق نشده است گوشه‏اي از عظمت و سترگي آن را چنانکه شايسته است، توصيف و تشريح نمايد و عمق و ژرفاي مفاهيم عاليه‏ي آن را آشکار سازد؟

پس ما نيز چاره‏اي نداريم جز اينکه در اين مختصر، تنها به يک معرفي بسيار کوتاه و فشرده از نهج‏البلاغه اکتفا کنيم، با اين اميد که انشاءالله انفاس قدسي خود آن حضرت ياري کند و شيفتگان علي عليه‏السلام در مسير مطالعات بيشتر، آشنايي هر چه افزونتري با اين کتاب جاودانه پيدا کنند و از درياي مفاهيم و معاني آن جرعه‏هاي بيشتري بنوشند.

نهج‏البلاغه مجموعه‏اي است که يکهزار سال پيش، توسط يکي از شيفتگان علي عليه‏السلام و مکتب الهي و انسانساز او، به نام «سيد رضي» رحمه‏الله عليه از روي گفته‏ها و نوشته‏هاي آن حضرت جمع‏آوري و تدوين گرديده است. پيش از مرحوم سيد رضي تمام اين گفته‏ها و نوشته‏ها در کتابها و رساله‏هاي گوناگون، به طور پراکنده وجود داشت، ولي در حدود سال 400 هجري بود که سيد رضي اين گوهرهاي پراکنده را به رشته‏ي تحرير درآورد و آنها را در کتابي مدون، کنار هم قرار داد.

در اين کتاب پرارج و بي‏مانند، بيش از صدها اثر شگرف از آثار

[صفحه 27]

انديشه‏هاي والا و سترگ علي عليه‏السلام اعم از خطبه، حديث، نامه، وصيتنامه، موعظه، کلمات قصار، فرمانهاي حکومتي، تفسير آيات قرآن و صدها دستور انسانساز و قوانين زندگي بخش در کنار هم قرار گرفته و چون گردآورنده، بيشتر از ديدگاه بلاغت و شيوايي بي‏نظير سخنان مولا به اين آثار نگريسته و تنها از اين زاويه به تدوين سخنان آن حضرت پرداخته، نامش را نيز نهج‏البلاغه (راه بلاغت) گذاشته است.

نهج‏البلاغه را که از ده قرن پيش تا امروز به صورت مجموعه‏اي در سه بخش «خطبه‏ها»، «نامه‏ها» و «کلمات قصار» در دسترس شيفتگان علي عليه‏السلام قرار دارد، ويژگيهاي منحصر به فردي است که با گوشه‏اي از آنها در ضمن مباحث کتاب حاضر آشنا مي‏شويم. در کنار اين ويژگيها خصوصيت بسيار مهمي که از لابلاي کلمات آن حضرت به دست مي‏آيد و هر بيننده‏ي ژرفنگر را به خود جلب مي‏کند، تصوير زيبا و دقيق زندگي شخصي آن حضرت و حوادث و وقايعي که در دوران حيات با آنها روبرو بوده و طرز برخورد و مقابله با اين حوادث است. لذا نهج‏البلاغه از اين ديدگاه، يک الگوي عظيم و آموزنده از زندگي جانشين بر حق پيامبر صلي الله عليه و آله است که تمامي شيفتگان آن حضرت و پيروان راه و پويندگان مکتبش، مي‏توانند سيماي ملکوتي پيشواي خود را در آن نظاره کنند و ابعاد گسترده‏ي اين سيماي بي‏مانند را سرمشق زندگي و روش و رفتار خود قرار دهند.


صفحه 26، 27.