تعمق و ژرفنگري در بلاغت کلام
ملاحظه کنيد، در همين چند سطري که ما در فصل قبل روي آن بحث کرديم، يکجا کلمهي «ناس» را به کار ميبرد و با توجه به وضعيتي که مردم ميبايست در يک حکومت عدل اسلامي داشته باشند و با در نظر گرفتن حقوق حقهي آنها ميفرمايد: « انصف الناس». و در جاي ديگر که مردم را از لحاظ گروهي که تحت حکومت قوانين اسلامي هستند، مورد نظر قرار ميدهد، کلمهي «رعيت» را براي آنها به کار ميبرد و ميفرمايد: «و من لک فيه هوي من رعيتک». اما در اين بخش از جملات، وقتي به جايي ميرسد که ميخواهد مسئلهي ظلم را بيان کند و انسان را متوجه ظلم سازد و خدا را طرف مقابل ظالم قرار دهد، ديگر «ناس» و «رعيت» مطرح نيست، بلکه حضرت با کمال دقت و لطافت، يک عنوان ديگر را بيان ميکند، عنواني که هم معناي مردم را القاء ميکند و هم رابطهي آنها را با خداوند نشان ميدهد. ببينيد براي روشن ساختن اين نکته و متوجه کردن انسان به عمق و مفهوم آن، با چه لطافت بيان و دقت کلامي و با چه بلاغت بينظيري از کلمات استفاده ميکند و شيرهي جان واژهها را بيرون ميکشد و در خدمت القاي منظور و تفهيم مطلب به کار ميگيرد. اين عنوان وسيع و گسترده عبارت است از ترکيب ساده و در عين حال عميق «عبادالله». در اينجا حضرت با به کار بردن «عبادالله»، يک دنيا مطلب را در يک عنوان کوتاه بيان ميکند. ميفرمايد: «و من ظلم عبادالله». يعني اينها بندگان خدا هستند و با خداوند رابطهي خالق و مخلوقي دارند، رابطهاي که بسيار وسيعتر و مستحکمتر از رابطهي پدر و فرزندي است. اينها عيال و خانوادهي خداوند تبارک و [صفحه 106] تعالي هستند و اگر مورد ستم قرار گيرند و مظلوم واقع شوند، خداوند در برابر اين ظلم و ستم بيتفاوت نخواهد ماند، زيرا در صورت مظلوميت اينها، خداوند است که به جاي بندگانش در مقام خصومت و درگيري با ظالم قرار ميگيرد. و يا اينکه ميبينيم آنگاه که حضرت موضعگيري خداوند را در مقابل ظالم مطرح ميکند، ميفرمايد: «کان لله حربا» و نميگويد: «کان لله محاربان». اين بيان، اوج بلاغت کلام حضرت را نشان ميدهد و حاکي از لطافت خاص معناي اين کلام است. براي روشن شدن مطلب قبلا مثالي ميزنيم: يکجا ميگوييم: «زيد عادل» و جاي ديگر ميگوييم: «زيد عدل». عبارت «زيد عادل» فقط عدالت زيد را ثابت ميکند، ولي عبارت «زيد عدل» با اينکه واقعا همان مفهوم «زيد عادل» را دارد، اما يک نکتهي اضافي را نيز افاده ميکند و آن شدت ثبوت عدالت براي زيد است. يعني وقتي شما عبارت «زيد عدل» را به کار ميبريد، در واقع ميخواهيد بگوييد که زيد مجسمهي عدالت است و بالاترين درجات عدالت را دارا ميباشد و اين برخلاف «زيد عادل» نيست، بلکه همان مفهوم را با اضافات و درجاتي بالاتر ثابت ميکند. عجيب اين است که حضرت اميرالمومنين عليهالسلام دربارهي کسي که بندگان خدا را مورد ظلم قرار دهد، ميفرمايد: «و کان لله حربا». يعني شخص ظالم نه اينکه در حالت جنگ با خداست، بلکه خودش، مفهوم و مصداق جنگ با خدا، نفس حرب با خدا و عين جنگ و حرب است. مثل همان معنايي که براي «زيد عدل» بيان کرديم، در اينجا هم ظالم به عنوان مجسمهي جنگ و تجسم حرب با خدا مطرح شده است.
به نظر ما حضرت در نهجالبلاغه آنچنان بلاغت و لطافت کلام به کار برده است که عقل انسانهاي عادي نميتواند به عمق آن برسد، ولي همان مقداري که انسان با زحمت و دقت بسيار و با تعمق و تامل در کلمات مولا از بيانات ايشان برداشت ميکند، نشان ميدهد که لطافت و دقت و عمق بسياري در کلمات حضرت به کار رفته است.
صفحه 106.