استكبارزدايي











استکبارزدايي



گفتيم که ديکتاتوري از خويشتن‏گرايي، تشخص طلبي، خودمحوري، تفاخر و تفرعن نشات مي‏گيرد و اکنون اضافه مي‏کنيم که سرچشمه‏ي همه‏ي اينها جهل و ناداني انسان است، زيرا اگر انسان ساخت جسمي و روحي خود را بشناسد و نسبت به عجز و ناتواني خود در مقابل ذات مقدس ربوبي آگاهي يابد و بداند آنچه داشته و دارد همه از او و به سوي اوست و «بحول الله اقوم و اقعد»، از تفرعن و طغيان خود دست برمي‏دارد و از سرکشيهاي خويش احساس شرم مي‏کند.

علي عليه‏السلام براي اينکه مالک را به خويشتن انديشي وادارد و موقعيت و مقامش را در مقابل عظمت و جبروت کبريايي خداوند سبحان گوشزد نمايد، مي‏فرمايد:

[صفحه 92]

و اذا احدث لک ما انت فيه من سلطانک ابهه او مخيله، فانظر الي عظم ملک الله فوقک و قدرته منک علي مالا تقدر عليه من نفسک، فان ذلک يطامن اليک من طماحک، و يکف عنک من غربک و يفي اليک بما عزب عنک من عقلک.

و هرگاه موقعيت و اقتدارت، در دلت سرکشي و خيالبافي پديد آورد، به عظمت قدرت خدا بنگر که برتر از تو است و قدرت مافوق او را با خود و با آنچه که بر آن مسلط نيستي، مقايسه کن، که اين سنجش بدون شک تو را پايين مي‏آورد و تنديست را مهار مي‏کند و عقلت را به تو باز مي‏گرداند.


صفحه 92.