اسلام و مدعيان دروغين حقوق بشر











اسلام و مدعيان دروغين حقوق بشر



مدعيان دروغين حقوق بشر که داعيه‏ي رعايت حقوق تمام افراد انساني را به طور يکسان دارند، در عمل، نه تنها مساوات و برابري تمام افراد انساني را رعايت نمي‏کنند، بلکه براي اقليتهاي کشورشان ذره‏اي ارزش و اهميت قائل

[صفحه 85]

نيستند، نه تنها اقليتها را در کسب معاش و امنيت و آرامش تحت حمايت نمي‏گيرند، بلکه گروه گروه از آنها را به کام مرگ مي‏فرستند و قتل عام مي‏کنند.

اگر صفحات تاريخ را ورق بزنيم، خواهيم ديد در همين قرن حاضر، اروپاييان مدعي تمدن و تجدد، دست به جهود کشي زدند و بنابر اسناد موجود، در سرزمينهاي تحت تسلط رژيم هيتلري: ميليون يهودي در باز داشتگاههاي مختلف در سراسر اروپا توسط آيشمن و ديگر جنايتکاران نازي در کوره‏هاي آدمسوزي به خاکستر تبديل شدند. و يا در قرون گذشته، پيروان حضرت مسيح که پيامبر بزرگوارشان آنها را به مهر و محبت و انساندوستي دعوت کرده است، دائما به آزار و کشتار اقليتها و پيروان ساير اديان مي‏پرداختند که يک نمونه‏ي ددمنشانه‏ي آن، برپا کردن جنگهاي صليبي بود که چند قرن پياپي عليه مسلمانان ادامه داشت و ميليونها مسلمان را به کام مرگ فرستاد و باز در همين زمان خودمان، اشغالگران فلسطين، نه تنها خانه و کاشانه و حريم و سرزمين مسلمانان را غصب کرده‏اند، بلکه براي صاحبان اصلي آن سرزمين، حق زندگي ساده و رنج‏آميز در کشور خودشان را نيز قائل نيستند و هر چند روز يکبار، عده‏اي از آنها را قتل عام مي‏کنند و جمعي ديگر را اخراج و آواره‏ي کوه و بيابان مي‏سازند.

ولي اسلام اين چنين نيست. گواه صدق اين مدعا، برخورد عملي حکومت جمهوري اسلامي ايران به رهبري امام خميني با اقليتهاي مذهبي (که از مساوات و آزادي راستيني برخوردارند) و کلام مولا علي عليه‏السلام است که ذيلا مي‏خوانيم:

و اشعر قلبک الرحمه للرعيه و المحبه لهم و اللطف بهم و لا تکونن عليهم سبعا ضاريا تغتنم اکلهم، فانهم صنفان: اما اخ لک في الدين، او نظير لک في الخلق، يفرط منهم الزلل و تعرض لهم العلل و يوتي علي ايديهم في العمد و الخطاء، فاعطهم من عفوک و صفحک مثل الذي تحب و ترضي ان يعطيک الله من عفوه و صفحه، فانک فروقهم و والي الامر عليک فوقک و الله فوق من ولاک و قد استکفاک امرهم و ابتلاک بهم.

[صفحه 86]

شعار قلبت را مهر به مردم، دوستي آنان و ملاطفت در حقشان قرار ده. براي رعيت چون حيوان درنده مباش که خوردنشان را غنيمت شماري، زيرا رعيت کلا دو گروهند: يا برادرانت دردين و يا همنوعانت در آفرينشند که لغزشهايي از ايشان پيش مي‏آيد و علتهايي بر آنها عارض مي‏گردد و کارهايي (ناپسند) به سهويا عمد از آنها سر مي‏زند. پس همانطور که تو (نسبت به گناهان خود) از خدا انتظار عفو و گذشت داري، آنها را هم مورد عفو و گذشت قرار ده، زيرا تو از آنها بالاتري و بالاتر از تو کسي است که به تو ولايت داده و از او بالاتر خداست و هم اوست که از تو کفايت امر مردم را خواسته و بدين وسيله مورد آزمايشت قرار داده است.

مي‏بينيم که چگونه حضرت با تقسيم‏بندي مردمان تحت حکومت، مالک را توصيه مي‏کند که همه‏ي افراد جامعه را با يک نگاه و به طور مساوي مد نظر بگيرد و حقوق آحاد ملت را به طور يکسان و بدون کوچکترين تبعيض در اختيار آنان قرار دهد.

اين ويژگي خاص حکومت اسلام است. در دنياي استکبار و در کشورهاي مدعي سروري و سالاري که سنگ حمايت از حقوق بشر را به سينه مي‏زنند، دقيقا به عکس اسلام، مستضعفين و اقليتهاي مذهبي و... نه تنها از حقوق يکسان (با سردمداران و...) بهره‏مند نيستند، بلکه هميشه به بهانه‏هاي مختلف مورد بازخواست قرار مي‏گيرند و به طرق گوناگون شکنجه و آزار مي‏شوند.


صفحه 85، 86.