مبارزات سياسي استاد











مبارزات سياسي استاد



يکي ديگر از مهمترين فرازهاي زندگي استاد، زندگي سياسي و مبارزاتي ايشان است. از همان زماني که امام امت مبارزه‏ي وسيع و عميق مذهبي- سياسي خود را آغاز کردند و عليه ظلم و فساد و کفر و استکبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروي از معلم کبيرش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسي خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بي‏تزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه مي‏سپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردي و هم به عنوان عضوي از اعضاي جامعه‏ي مدرسين حوزه‏ي علميه- که در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمري داشت- صورت مي‏گرفت و به همين جهت، از همان آغاز، مساله‏ي اتحاد و اتفاق و يکپارچگي و وحدت کلمه- يعني همان چيزي که رمز مهم پيروزي انقلاب اسلامي به شمار مي‏رفت- در مبارزات استاد، نقش اساسي و تعيين‏کننده‏اي داشت.

در ارتباط با همين فعاليتها و مبارزات بود که بارها از طرف رژيم سفاک دستگير شد، بارها به بازجويهاي بيدادگرانه فراخوانده شد، بارها طعم زندان و شکنجه‏ي دژخيمان ساواک را چشيد و سرانجام نيز به بدآب و هواترين نقاط کشور تبعيد شد. نخستين تبعيدگاه وي بندرلنگه بود که در بيداد گرماي تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود 4 ماه را در آن منطقه‏ي نفس بر، در گرماي سوزان و شرجي خفقان‏آور آن

[صفحه 21]

گذراند، 4 ماهي که به قول خود استاد، مي‏توان گفت به اندازه‏ي تحمل 40 سال رنج و ناراحتي و مرارت بود، سپس استاد را به منطقه‏ي کويري يزد تبعيد کردند و دو سال و نيم نيز از عمر شريفش در اقامت اجباري آنجا سپري شد. در اين دو سال و نيم، چنان سختيها و مصائبي را از سرگذراند که عبارت «غير قابل توصيف» نيز براي آن کم است. منتهي استاد از اين دوره‏ي تبعيد نيزي به نيکوترين وجه استفاده کرد، يعني علاوه بر تحقيقات علمي و تاليفات و نگارشات با ارزشي که در آن خلوت رنج‏آلود داشت، کار مهم ديگرش اين بود که با کمک شهيد محراب آيت‏الله صدوقي، به طور مخفيانه با مردم يزد ديدارهاي سازنده و برخوردهاي پرثمري ترتيب داده و با روشنگري و بيدارسازي مردم، آنان را در مسير مبارزات امام امت قرار مي‏دادند، به طوريکه در روزهاي اوج انقلاب، مردم يزد از جمله‏ي پيشتازترين مبارزان شهيدپروري بودند که با مشت خالي به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهيد، دلاورانه در اين راه ايستادگي کردند و گامهاي بلند و موثري در راه پيروزي انقلاب برداشتند.

سرانجام دوره‏ي تبعيد تمام شد، همانطور که دوره‏ي ظلم و کفر و استکبار هم تمام شد. فسق و فجور و خفقان رفت و پاکي و آرامش و آزادي آمد. ظلم کفر ناپديد شد و آفتاب درخشان و هستي بخش اسلام از پشت ابرها بيرون آمد و تابيدن گرفت، آفتابي که مي‏رود تا سراسر عالم را در طيف رنگارنگ روشنايي دلپذيرش، رنگ و جلوه‏اي ديگر دهد. اما چه ما که امروز از نور و گرماي اين آفتاب عالمتاب برخورداريم و چه آنهايي که در آينده‏اي نه چندان دور شکوه اين آفتاب را در خواهند يافت، هرگز نبايد فراموش کنيم که مرداني چون استاد، در کنار زدن آن ابرهاي تيره از مقابل آفتاب حقيقت، چه نقش بزرگي داشتند.


صفحه 21.