مبارزات سياسي استاد
در ارتباط با همين فعاليتها و مبارزات بود که بارها از طرف رژيم سفاک دستگير شد، بارها به بازجويهاي بيدادگرانه فراخوانده شد، بارها طعم زندان و شکنجهي دژخيمان ساواک را چشيد و سرانجام نيز به بدآب و هواترين نقاط کشور تبعيد شد. نخستين تبعيدگاه وي بندرلنگه بود که در بيداد گرماي تابستان به آنجا فرستاده شد. استاد حدود 4 ماه را در آن منطقهي نفس بر، در گرماي سوزان و شرجي خفقانآور آن [صفحه 21] گذراند، 4 ماهي که به قول خود استاد، ميتوان گفت به اندازهي تحمل 40 سال رنج و ناراحتي و مرارت بود، سپس استاد را به منطقهي کويري يزد تبعيد کردند و دو سال و نيم نيز از عمر شريفش در اقامت اجباري آنجا سپري شد. در اين دو سال و نيم، چنان سختيها و مصائبي را از سرگذراند که عبارت «غير قابل توصيف» نيز براي آن کم است. منتهي استاد از اين دورهي تبعيد نيزي به نيکوترين وجه استفاده کرد، يعني علاوه بر تحقيقات علمي و تاليفات و نگارشات با ارزشي که در آن خلوت رنجآلود داشت، کار مهم ديگرش اين بود که با کمک شهيد محراب آيتالله صدوقي، به طور مخفيانه با مردم يزد ديدارهاي سازنده و برخوردهاي پرثمري ترتيب داده و با روشنگري و بيدارسازي مردم، آنان را در مسير مبارزات امام امت قرار ميدادند، به طوريکه در روزهاي اوج انقلاب، مردم يزد از جملهي پيشتازترين مبارزان شهيدپروري بودند که با مشت خالي به جنگ توپ و تانک و گلوله رفتند و با نثار صدها شهيد، دلاورانه در اين راه ايستادگي کردند و گامهاي بلند و موثري در راه پيروزي انقلاب برداشتند. سرانجام دورهي تبعيد تمام شد، همانطور که دورهي ظلم و کفر و استکبار هم تمام شد. فسق و فجور و خفقان رفت و پاکي و آرامش و آزادي آمد. ظلم کفر ناپديد شد و آفتاب درخشان و هستي بخش اسلام از پشت ابرها بيرون آمد و تابيدن گرفت، آفتابي که ميرود تا سراسر عالم را در طيف رنگارنگ روشنايي دلپذيرش، رنگ و جلوهاي ديگر دهد. اما چه ما که امروز از نور و گرماي اين آفتاب عالمتاب برخورداريم و چه آنهايي که در آيندهاي نه چندان دور شکوه اين آفتاب را در خواهند يافت، هرگز نبايد فراموش کنيم که مرداني چون استاد، در کنار زدن آن ابرهاي تيره از مقابل آفتاب حقيقت، چه نقش بزرگي داشتند.
يکي ديگر از مهمترين فرازهاي زندگي استاد، زندگي سياسي و مبارزاتي ايشان است. از همان زماني که امام امت مبارزهي وسيع و عميق مذهبي- سياسي خود را آغاز کردند و عليه ظلم و فساد و کفر و استکبار قيام نمودند، استاد نيز به پيروي از معلم کبيرش قدم در اين راه نهاد و مبارزات سياسي خود را شروع کرد. استاد که از شاگردان پرشور امام و از معتقدان بيتزلزل و سرسخت ايشان بود، از همان ابتدا قدم به قدم به دنبال امام، راه ميسپرد. اين مبارزات، هم به صورت فردي و هم به عنوان عضوي از اعضاي جامعهي مدرسين حوزهي علميه- که در آن زمان فعاليت چشمگير و پرثمري داشت- صورت ميگرفت و به همين جهت، از همان آغاز، مسالهي اتحاد و اتفاق و يکپارچگي و وحدت کلمه- يعني همان چيزي که رمز مهم پيروزي انقلاب اسلامي به شمار ميرفت- در مبارزات استاد، نقش اساسي و تعيينکنندهاي داشت.
صفحه 21.