پاداش صالحان در دنيا











پاداش صالحان در دنيا



از آنجا که در مکتب الهي اسلام، هيچ عملي بي‏پاداش نمي‏ماند، علاوه بر اينکه به نيکوکاران و صالحان، در قيامت ثواب و پاداش داده مي‏شود، در همين دنيا نيز پاداش الهي نصيبشان خواهد شد. پاداش صالحان در دنيا، درود و سلام و صلوات و به قول مشهور نام نيک است. اين پاداش تنها در مدت چندين روزه‏ي حکومت و زندگيشان نيست، بلکه در طول تاريخ و در جريان هميشگي جهان هستي است. به همين جهت است که مي‏بينيم، در آيينه‏ي تاريخ و در بستر زمان، ستمگران و طاغوتيان با خدمتگذاران و خداپرستان کاملا متمايز و در مقابل يکديگرند. اينان (صالحان) در طول تاريخ نامشان با صلوات و سلام و... برده مي‏شود و گروه مقابل، دائما گرفتار لعن و نفرين و... هستند. علي عليه‏السلام براي بيان اين پاداش الهي چنين مي‏فرمايد:

و انما يستدل علي الصالحين بما يجري الله لهم علي السن عباده، فليکن احب الذخائر اليک ذخيره العمل الصالح.

از آنچه خداوند در بدي و خوبي اشخاص به دهان مردم مي‏اندازد، مي‏توان صالحان را از بزهکاران شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته در نزد تو، اندوخته‏ي عمل صالح باشد.

اين سخن مولا از قرآن کريم استخراج شده است. قرآن در همين زمينه مي‏فرمايد:

ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا.[1].

[صفحه 78]

کساني که ايمان آورده و به صالحات عمل کرده‏اند، خداي رحمان آنها را (در نظر مردم) محبوب مي‏گرداند.

اين آيه حاکي از اين است که هميشه صالحان در دل مردم جا باز مي‏کنند و مردم دوستدار و علاقمند آنان خواهند شد. پيداست اين علاقه‏ي قلبي و محبت دروني، در قلبها محبوس نخواهد شد. انسانها روزي اين محبت و علاقه را اظهار مي‏کنند و براساس علاقه‏هاي دروني و احساسهاي باطنيشان، حرکتهايي نيز در جهت خواست و اراده‏ي محبوبشان انجام خواهند داد.

ممکن است گفته شود: انسان بايستي در پيشگاه خداوند نيکنام باشد و در درگاه الهي مورد پسند قرار بگيرد، وگرنه نيکنامي بين مردم چه اثري مي‏تواند به حال واقعي انسان داشته باشد؟ و اصولا آيا نيکنامي در بين مردم از اعتبار واقعي انسان نمي‏کاهد و در نهايت به ضرر انسان نيست؟ در پاسخ مي‏گوييم: محبوبيت در ميان مردم و نيکنامي در جامعه‏ي انساني داراي فوايد و نتايج زيادي است و ما به خاطر رعايت اختصار تنها به ذکر دو مورد بسنده مي‏کنيم:

1. اگر انسان مورد علاقه‏ي جامعه باشد، قهرا مورد اطمينان و اعتماد جامعه نيز خواهد شد و در سايه‏ي اين اعتماد است که نيروي فردي و شخصي يک انسان به يک توان اجتماعي تبديل مي‏شود و همان انسان به تنهايي مي‏تواند صدها و هزاران عمل خير انجام دهد. نمونه‏ي عيني اين فايده، در جامعه‏ي انقلابي ما براي همه روشن است، چرا که همه مي‏دانيم اين تنها نيروي معنوي امام امت بود که جمعيت چهل ميليوني ايران اسلامي را به کوچه و خيابان کشيد و با تظاهرات چند ميليوني، نظام استبدادي 2500 ساله‏ي شاهنشاهي را واژگون کرد. و باز مي‏دانيم که اين همه شور و علاقه و احساس مردم به رهبري انقلاب، در سايه‏ي اعتماد و اطمينان قلبيشان بود. حال مي‏پرسيم: اگر اين اعتماد و اطمينان و علاقه به امام امت در مردم ما نبود، آيا امام مي‏توانستند چنان حرکتي ايجاد کنند که به انقلاب منتهي شود؟

2. نقش تبليغ را همه مي‏دانيم و نيز مي‏دانيم که سلاح تبليغ برنده‏ترين و نيرومندترين سلاحهاست. يکي از راههاي مهم تبليغ، يادآوري و بيان اعمال و رفتار و کردار بندگان صالح خداوند است. اينگونه يادآوري، تبليغ «شخص»

[صفحه 79]

نيست، بلکه تجليل از مقام عمل صالح و بيان «موضع» و «موضعگيري» صالحان است. ما اگر از آيه‏ي الله شهيد مرتضي مطهري (روحاني راستين اسلام) تجليل کنيم، از شخص تجليل نکرده‏ايم، از اسلام و روحانيت اسلام و در نهايت، از عمل صالح تجليل کرده‏ايم.


صفحه 78، 79.








  1. سوره‏ي مريم، آيه‏ي 96.