مراتب تقوي
دليل اين بينش اسلامي، برخي از آيات و بيانات وارده از ائمهي معصومين عليهمالسلام در زمينهي تقوي است. اکنون يک آيه از آيات قرآن را بررسي ميکنيم: ان اکرمکم عندالله اتقکم[1]. گراميترين شما در پيشگاه خدا با تقواترين شماست. واژهي «اتقي» که به معناي خود نگهدارترين است، خود بيانگر کثرت و زيادتي است و همين دليلي است بر اينکه پايينتر از «اتقي»، تقواهاي ديگري نيز وجود دارد، زيرا در غير اين صورت، دليلي براي بيان کثرت و زيادتي (آن هم از زبان قرآن که خالي از هرگونه اغراق و زيادهروي است) وجود نداشت. در خطبهي معروف «همام»، علي عليهالسلام براي متقين بيش از صد فضيلت و يا بهتر بگوييم بيش از صد ويژگي بيان کرده و اوصاف اينگونه سالکان حقيقت را تشريح نموده است. در اينجا جهت بيان مقصود و رسايي مطلب (يعني [صفحه 66] مراتب تقوي) برخي از جملات حضرت را ذيلا ميآوريم: همام يکي از پيروان امير مومنان عليهالسلام بود. روزي به آن حضرت گفت: اي مولاي من، تقوا پيشگان را چنان براي من وصف کن که گويي آنان را ميبينم، حضرت با بيان ويژگيهايي چند از متقين، سخنانش را به انجام رساند، ولي همام با اين گفتار قانع نشد و با اصرار و الحاح بيشتر خواستار ادامهي سخن شد. آنگاه حضرت خطبهي معروف همام را با بياني بليغ و رسا بر زبان جاري ساخت: ... فالمتقون فيها هم اهل الفضائل: منطقهم الصواب و ملبسهم الاقتصاد و مشبهم التواضع، غضوا ابصارهم عما حرم الله عليهم... و لو لا الاجل الذي کتب الله عليهم لم تستقر ارواحهم في اجسادهم طرفه عين شوقا الي الثواب و خوفا من العقاب. عظم الخالق في انفسهم قصغر ما دونه في اعينهم...[2]. تقوي پيشگان، فضيلتي خاص دارند: گفتارشان از روي صدق و راستي است، در لباس و پوشاک (و زندگيشان) اعتدال و ميانهروي پيش ميگيرند، راه رفتنشان با تواضع و فروتني است، از آنچه خداوند بر ايشان حرام دانسته است، چشم ميپوشند... اگر به دليل مرگ نبود، بر اثر اشتياق به ثواب و هراس از عذاب، حتي به کوتاهي يک چشم بر هم زدن، جان در بدنشان نميماند و بيدرنگ به خداي خويش ميپيوستند. (تنها) پروردگار در نزدشان بزرگ و غير او (هر آنچه هست) پيش چشمانشان بيمقدار و پست و کوچک است. همام که سخت تحت تاثير کلمات مولا قرار گرفته بود (و شايد فکر ميکرد که رسيدن به اوصاف و درک اين فضائل از دسترس او خارج است)، صيحهاي زد و نقش بر زمين شد. آمدند که او را به هوش بياورند، ديدند از دنيا رفته و جهان فاني را وداع گفته است. باري، اين بيانات به خوبي روشنگر ادعاي ما و در جهت اثبات مراتب تقوي است، چرا که چشم پوشي از محرمات الهي يک مرتبه از تقوي است و [صفحه 67] تواضع و فروتني مرتبهاي ديگر و بيمقدار جلوهگر شدن هر آنچه که در هستي است در برابر خدا مرتبهاي بالاتر و...
از مجموع آيات قرآن و بيانات نهجالبلاغه در زمينهي تقوي ميفهميم که تقوي در بينش اسلامي از مراتب و درجات بيشتري برخوردار است. رکود، سکون و ايستايي در تقوي نيست. سالک با پيمودن هر منزلي محتاج پيمودن منزل ديگر و سرايي جديدتر است. بنابراين نبايستي تصور شود هرگاه شخصي از محرمات الهي اجتناب و از واجبات و مقررات اسلام تبعيت و پيروي کرد، تقوي و خود نگهداريش کامل شده و ديگر حرکت و تکاملي برايش وجود ندارد. حرکت هست و اين حرکت به قدري وسيع و گسترده و اين تکامل چنان صعودي و پايانناپذير است که کسي جز خاندان عصمت و طهارت (يا سالکان حقيقي در طريق قرآن و اهل بيت)، ياراي صعود به قلل رفيع آن را نداشته و نخواهد داشت.
صفحه 66، 67.