ارزش و اهميت مصر هر روز آشکارتر ميشد
پس از فتح کامل مصر، از طريق مرزها و راههاي آن در مدتي کوتاه مسلمين پيشرفتهاي زيادي در مناطق و نواحي ديگر کردند، به ويژه از سمت مغرب، [صفحه 45] فتوحات خود را گسترش چشمگيري دادند و تا سرزمين ليبي و سپس تا اندلس هم پيش رفتند. بدين ترتيب، ارزش و اهميت سرزمين مصر، هر روز بيش از پيش براي مسلمين آشکار ميشد، چرا که از آن پس، تقريبا تمام ولايات روم و سرزمينهاي تابع حکومت بيزانس که در مغرب مصر قرار داشت، بدون دفاع مانده و فتح آنها براي مسلمانان، هم آسان و هم ضروري شده بود. مسلمين در سال 32 قمري راه ناحيهي «بنتاپوليس» را پيش گرفتند و «برقه» را به اطاعت درآوردند و سپس قبايل بربر را در طرابلس و از جمله قبيلهي «لواته» را مطيع خود ساختند. همچنين چندي بعد، «عبدالله بن ابيسرح» که جانشين عمروعاص و والي مصر شده بود، در سرزمين طرابلس آنقدر پيش رفت که قسمت مه از آفريقا به اطاعت مسلمين درآمد و «کارتاژ» پايتخت آن، ضمن پيماني پرداخت جزيه به مسلمين را گردن گرفت.[1]. بدينگونه موقعيت مصر براي جهان اسلام، موقعيتي ارزنده بود و دقت و توجه دربارهي اوضاع و احوال آن سرزمين و مردمش را الزامآور ميساخت. اما با اين همه، در زمان خليفهي سوم که همهي کارها به اهمال و بيتوجهي برگزار ميشد، در مورد مصر نيز بيتوجهيهاي فراواني صورت گرفت و هر روز خشم مردم آنجا را شعلهورتر ساخت، بخصوص که عثمان، شخصي همچون عبدالله بن ابيسرح را به عنوان والي مصر مامور آنجا کرده بود که در کار مردم هرگونه ناروايي را روا ميداشت، زيرا اساسا او شخصي ناموجه و نابکار بود که مورد خشم رسولالله صلي الله عليه و آله قرار داشت و جزو ده نفري بود که در روز فتح مکه، آن حضرت خونشان را هدر کرده بود.[2] با اين حال، عثمان او را به سرزمين حساسي مانند مصر فرستاد و دستش را بازگذاشت تا با مردم هر چه خواهد انجام دهد، ولي سرانجام «محمد بن حذيفه»، که از مخالفان عثمان و محرک اصلي مصريان در قتل عثمان بود، عبدالله بن ابيسرح را از مصر بيرون کرد و قصد داشت خود به [صفحه 46] جاي وي حکومت مصر را به دست گيرد. لذا پس از اخراج عبدالله، به مسجد رفت و پيشاپيش مردم نماز خواند و خود را والي مصر معرفي کرد.
پس از فتح مجدد اسکندريه، رفتهرفته تمام سرزمين پهناور و پرنعمت مصر به دست مسلمين افتاد، ولي نکتهي حائز اهميت اين است که تقريبا تمام نواحي مصر، به آساني و بدون مقاومت عمده و دشواري تسليم مسلمانان ميگرديد و گفته ميشد که ظاهرا اختلافات و کشمکشهاي مذهبي که بين يعقوبيان مصر و ملکانيان بيزانس وجود داشت و سالهاي سال باعث جنگ و کشتار و ايذاء و آزار شده بود، در اين تسليمهاي آسان و بدون مقاومت و پيشرفتهاي سريع مسلمين، نقش بزرگي داشت.
صفحه 45، 46.