صلح و زندگي مسالمتآميز
و ان جنحوا للسلم فاجنح لها.[1]. هر گاه کفار از صلح استقبال کردند، تو نيز از آن استقبال کن. در آيهي ديگر مومنان را به ايجاد صلح همگاني و عمومي دستور ميدهد: يا ايها الذين آمنوا ادخلوا في السلم کافه و لا تتبعوا خطوات الشيطان انه لکم عدو مبين.[2]. [صفحه 189] اي مومنان، همگي به صلح درآييد و پيرو شيطان مباشيد که او براي شما دشمني آشکار است. اين دو آيه و ديگر آيات وارده در زمينهي روابط مسلمين با کفار و نيز عملکرد رسولالله صلي الله عليه و آله در طول دوران رسالتش حاکي از اين است که سياست خارجي و داخلي اسلام بر اساس زندگي مسالمتآميز استوار گرديده است و اسلام هميشه و در همه جا در پي آن است که در جهان صلح و آرامش برقرار سازد. روي اين اصل، هر گاه از جانب دشمن صلح و آرامش پيشنهاد شود، حاکم اسلامي (با شرايطي که بيان خواهد شد) موظف است از صلح استقبال کند و جنگ را متارکه نمايد. اکنون که با اين سياست کلي اسلام آشنا شديم، ببينيم آيا صلح در همه جا و در همه حال و بدون قيد و شرط مورد پذيرش اسلام قرار گرفته يا اينکه پذيرش صلح از شرايط خاصي برخوردار است؟ به اجماع همهي فقهاي شيعه رضوان الله تعالي عليهم اجمعين، شرط اساسي تن دادن به صلح اين است که سازش به نفع اسلام و به سود مسلمين باشد. اگر صلح به ضرر اسلام و موجب ضعف مسلمين باشد، تن دادن به چنين صلحي روا و جايز نيست. بر همين اساس علي عليهالسلام نيز ميفرمايد: و لا تدفعن صلحا دعاک اليه عدوک الله فيه رضي، فان في الصلح دعه لجنودک، وراحه من همومک و امنا لبلادک و لکن الحذر کل الحذر من عدوک بعد صلحه، فان العدو ربما قارب ليتغفل، فخذ بالحزم و اتهم في ذلک حسن الظن. صلحي را که دشمن بر تو عرضه کند و مطابق رضاي خدا باشد، رد مکن، زيرا صلح موجب آسايش لشکريان و آسودگي خاطر تو و ايمني کشور خواهد بود. اما بعد از آشتي و سازش، سخت برحذر و بيدار باشد، چه بسا پيشنهادهاي صلح براي اغفال طرف است. بنابراين بهتر است احتياط را از دست ندهي و خوشبيني را در اين سازش مورد اتهام قرار ده. [صفحه 190] با دقت در بيانات مولا، فوايد اساسي صلح نيز روشن ميشود: با استقرار و حاکميت زندگي مسالمتآميز، ارتش و قواي مسلح از رفاه و آسايش برخوردار ميشوند. حاکم اسلامي نيز از آرامش و امنيت روحي لازم بهره ميبرد و در سايهي اين آرامش ميتواند نابسامانيهاي مملکت را سامان بخشد. و از همهي اينها مهمتر افراد جامعه که بهترين آمالشان «امنيت» است، به آن ميرسند. مولا، بعد از بيان اين فوايد متذکر ميشود که پس از اعلام صلح نبايستي از دشمن غافل شد، زيرا دشمن، دشمن است و هر آن درصدد است حريف خود را از ميدان به در کند. و چه بسا پيشنهاد صلح براي تجهيز قواست. از اينرو، لازم است حاکم با احتياط حرکت کند و خوشبيني خود را به سوءظن و بدگماني نسبت به دشمن مبدل سازد.
آيين الهي اسلام بيش از هر چيز انسانها را به صلح و سازش و زندگي مسالمت آميز دعوت ميکند و با شعار «الصلح خير»، صلح را به عنوان يکي از مهمترين اهداف عاليهي خود مطرح ميسازد. قرآن کريم در همين زمينه ميفرمايد:
صفحه 189، 190.