توجيه اصولي مسائل











توجيه اصولي مسائل



اسلام اعتماد متقابل مسوولين و مردم به يکديگر را يکي از ارکان حياتي حکومتي مي‏شناسد و معتقد است که حاکم و مردم بدون چنين اعتمادي قادر به ادامه‏ي حيات اجتماعي نخواهند بود. همانطور که لازم است حاکم نسبت به مردم اعتماد و حسن ظن داشته باشد، ضروري است که مردم نيز نسبت به حاکم اعتماد و حسن ظن داشته باشند. از اينرو هر گاه مسائلي بر مردم مشتبه شد (و احتمال دادند جريان سويي انجام گرفته است) و در اطراف عزلها، نصبها، قراردادها و... سوالي برايشان مطرح گرديد، حاکم وظيفه دارد مردم را در جريان قرار دهد و با توجيه اصولي و منطقي، اذهان امت اسلام را روشن، اعتمادشان را جلب و ابهامشان را مرتفع سازد:

و ان ظنت الرعيه بک حيفا فاصحر لهم بعذرک و اعدل عنک ظنونهم باصحارک، فان في ذلک في رياضه منک لنفسک و رفقا برعيتک و اعذارا تبلغ به حاجتک من تقويمهم علي الحق.

[صفحه 188]

اگر مردم درباره‏ي تو گمان بد بردند، عذر و دليلت را آشکارا برايشان مطرح کن و سوءظنهاي مردم را از ذهنشان دور نما، زيرا اين شيوه درباره‏ي خود تو رياضت و براي رعيت لطف است و مرحمت و اين عذرخواهي وسيله‏اي خواهد بود که حق و عدالت را به آنان بياموزي و به پيروي از حق وادارشان سازي.

از اين جملات، نتايج حياتي توجيه منطقي و اصولي مسائل نيز به شرح زير روشن مي‏گردد:

1. زمامداري که خود را ملزم به توجيه مسائل در مقابل مردم بداند، در واقع تفوق و برتري مردم را نسبت به خود پذيرفته است.

اين بينش (و به عبارت ديگر اين نوع برخورد با مردم) باعث خواهد شد که والي بر نفس خودش تسلط پيدا کند و با اين تسلط- که خود نوعي رياضت است- بتواند با بديها و هواهاي خود و ديگران مبارزه نمايد.

2. توجيه اصولي مسائل موجب مي‏شود که مردم با حق آشنا شوند و خود را ملزم به رعايت حق و عدالت بدانند و از اجرا شدن آن ناخشنود نباشند.


صفحه 188.