هدف، پياده شدن احکام الله است
و ان عملک ليس لک بطعمه و لکنه في عنقک امانه و انت مسترعي لمن فوقک. ليس لک ان تفتات في رعيه.[1]. حکمرانيت براي تو شکار نيست بلکه امانتي است که بر گردنت گذاشته شده است. مافوق تو از تو نگهباني و حفظ حقوق مردم را ميخواهد، سزاوار نيست در ميان مردم به استبداد و به دلخواه عمل کني. اين اصل اسلامي، هم تکليف حکمران را مشخص ميکند و هم تکليف [صفحه 185] خويشاوندان و نزديکان حاکم را. تکليف حاکم اين است که حکومت را شکار تصور نکند و در پي کسب مال و منال و جيفهي دنيوي نباشد، بلکه تنها هدفش پياده کردن احکام الله باشد. خويشان حاکم نيز وظيفه دارند حاکم را وسيلهي سوءاستفاده قرار ندهند و با نام و عنوان حاکم، زورگويي و چپاولگري را پيشهي خود نسازند، ولي اگر چنين حرکتي را شروع کردند، حاکم به حکم اسلام مکلف است در پاسداري از عدالت اجتماعي و طرفداري از حقوق مستضعفان، با گرايشهاي نادرست آنان برخورد قاطع و جدي داشته باشد و با قطع کردن ريشهها و عوامل سوءاستفاده، از بيعدالتي، خودکامگي، چپاولگري و بيانصافي اين قبيل حاشيهنشينان جلوگيري نمايد: ثم ان للوالي خاصه و بطانه، فيهم استئثار و تطاول و قله انصاف في معامله، فاحسم ماده اولئک بقطع اسباب تلک الاحوال. و لا تقطعن لاحد من حاشيتک و حامتک قطيعه و لا يطمعن منک في اعتقاد عقده تضر بمن يليها من الناس في شرب او عمل مشترک يحملون موونته علي غيرهم، فيکون مهنا ذلک لهم دونک و عيبه عليک في الدنيا و الاخره. همچنين فرماندار را نزديکان و خويشاني است که به خودسري و گردنکشي و دست درازي (به مال مردم) و بيانصافي در خريد و فروش با آنان خوگرفتهاند. تار و پود ايشان را با از بين بردن موجبات آن روشهاي نکوهيده برانداز! و به کسي از اطرافيان و خويشاوندانت زميني واگذار مکن و به هيچوجه اجازه مده (خويشاوندان و اطرافيانت) مزرعهاي بستانند که با تسلطشان در آن مزرعه، موجبات زيان همسايگان را (از قبيل تجاوز به آب و يا تحميل کارهايي که بايستي به طور شرکت انجام دهند)، فراهم گردانند و هزينهي کشتزار اينان بر روستاييان تحميل شود. در اين صورت، استفادهاش مال آنها و بدنامي و سرزنشش در دنيا و آخرت از آن تو خواهد بود. [صفحه 186] در اين جملات، حضرت انگشت روي برخي از اسباب و عوامل سوءاستفاده گذاشته و به خوبي نشان داده است که چگونه خويشاوندان و حاشيهنشينان حاکم با توسل به عناوين مختلف، به چپاول و غارت اموال ديگران دست ميزنند و از اينکه ملک يا آبشان در نزديکي ملک و آب مستضعفي قرار گرفته است، ملک و آب ديگران را تصاحب ميکنند و از انجام کارهايي که مشترکا بايستي انجام شود، طفره ميروند.
در بينش اسلامي هدف از حکومت، پياده شدن احکام الله است و حکمران، امانتدار و نگهبان حقوق مردم محسوب ميشود. به همين دليل علي عليهالسلام در نامهاي خطاب به فرماندار آذربايجان مينويسد:
صفحه 185، 186.