ثمره ي مردمي بودن و مفاسد جدايي از آنها











ثمره‏ي مردمي بودن و مفاسد جدايي از آنها



در مورد ويژگيهاي حاکم مردمي گفته شد که اين نوع حاکم هميشه با مردم است و حاضر نيست بين خود و مردم حاجب و مانع ايجاد کند.

امام علي عليه‏السلام در اين بخش از فرمان، ضمن بيان مفاسد جدايي حاکم از مردم، ثمره و نتايج حياتي مردمي بودن را نيز چنين مطرح مي‏فرمايد:

و اما بعد، فلا تطولن احتجابک عن رعيتک، فان احتجاب الولاه عن الرعيه شعبه من الضيق و قله علم بالامور و الاحتجاب منهم يقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه فيصغر عندهم الکبير و يعظيم الصغير و يقبح الحسن و يحسن القبيح و يشاب الحق بالباطل و انما الوالي بشر لا يعرف ما تواري

[صفحه 183]

عنه الناس به من الامور و ليس علي الحق سمات تعرف بها ضروب الصدق من الکذب.

و انما انت احد رجلين: اما امرو سخت نفسک بالبذل في الحق، ففيم احتجابک من واجب حق تعطيه، او فعل کريم تسديه؟ او مبتلي بالمنع فما اسرع کف الناس عن مسالتک اذا ايسوا من بذلک، مع ان اکثر حاجات الناس اليک مما لا موونه فيه عليک: من شکاه مظلمه، او طلب انصاف في معامله.

اما بعد، مبادا پرده‏نشيني و رونشان ندادنت به رعيت طولاني شود، چرا که غيبت زمامداران از مردم نوعي تنگنا (براي خود يا براي مردم) و آگاه نبودن به امور است. از اينها گذشته در حجاب بودن، رعيت را از آنچه دور از آنان مي‏گذرد بي‏خبر مي‏دارد و اين سبب مي‏شود که در نظرشان بزرگ، کوچک و کوچک، بزرگ و نيکو، زشت و زشت، نيکو آيد و حق با باطل مخلوط گردد. والي هم بشر است و به کارهايي که مردم از او پنهان مي‏دارند، نمي‏تواند پي ببرد و حق هم نشانه‏هاي خاصي ندارد که بشود با آنها راست را از دروغ بازشناخت.

تو از دو حال بيرون نيستي: يا مردي هستي بخشنده در راه حق، در اين صورت چرا از حق واجبي که مي‏بخشي و کار نيکويي که انجام مي‏دهي، خود را پنهان مي‏داري؟ و يا مردي هستي بخيل (و از تو خيري به مردم نمي‏رسد)، پس به زودي مردم از تو نااميد شوند و ديگر از پيشگاهت درخواستي نکنند. وانگهي، بيشتر نيازهاي مردم به تو از چيزهايي است که برآوردنش هزينه‏اي ندارد. نيازشان يا شکايت از ستمي است که به ايشان رسيده است و يا اينکه خواهان عدالت و انصاف تو در معامله يا کاري هستند.

در اين قسمت از سخنان مولا، نکات زير مورد توجه اساسي قرار گرفته است:

1. براي به دست آوردن «اطلاعات» دو راه متصور است: اولين راه اين است که حاکم با بسيج نيروهاي مخفي و آشکار و از طريق کانالهاي مختلف، در جريان رخدادها و مسائل مملکتي قرار مي‏گيرد، دومين راه اين است که حاکم گهگاه به طور مستقيم با مردم رابطه داشته باشد و از طريق خود مردم

[صفحه 184]

(که طبعا نيروهاي موافق و مخالف را تشکيل مي‏دهند)، نسبت به رخدادها و جريانها آگاهي پيدا کند. از ديدگاه امام علي عليه‏السلام بهترين راه، راه ارتباط مستقيم با مردم است، چرا که مردم با ديدن والي (البته با رعايت شرايط و خصوصياتي که قبلا در مورد ويژگيهاي حاکم مردمي گفته شد)، حقايق را گفته و از واقعيات پرده برخواهند داشت و اين خود وسيله‏اي خواهد بود که حاکم بتواند نسبت به اطلاعات جمع‏آوري شده (از طريق نيروهاي مخفي و آشکار)، ارزيابي صحيح و نتيجه‏گيري منطبق با واقعيات داشته باشد.

2. شناخت جريانهاي حق از باطل (بالاخص در مسائل اجتماعي) بدون رويارويي با افکار و انديشه‏هاي مردم و تنها از راه تفکر، يا از طريق اطلاعات جمع‏آوري شده و يا از مسير تلفيق ايندو ممکن نيست، زيرا انسانها به دليل پيچيدگيهايي که دارند، حاضر نخواهند شد مسائل را به گونه‏اي که در درونشان مي‏گذرد بازگو کرده و در اختيار مخبران قرار دهند، اما به هنگام رويارويي با حاکم به خاطر اعتمادي که به اودارند، مسائل را خواهند گفت و واقعيات را آنچنانکه هست، معرفي خواهند کرد.


صفحه 183، 184.