تخفيف در ماليات











تخفيف در ماليات



دهقانان از همه‏ي طبقات زحمتکش‏تر و پر تلاش‏ترند. زندگيشان اسير عوامل طبيعي و پديده‏هاي جهان طبيعت است. کوچکترين اهمال و بي‏توجهي نسبت به رخدادهاي جهان طبيعت و ناهمگوني با مساعدتهاي آن، زيان سنگيني را به بار خواهد آورد. به همين دليل کشاورز مجبور است همه روزه و در طول سال و در همه‏ي حالات، افکار و اوقات خود را متوجه‏ي مزرعه و کشتزار خود نموده و لحظه‏اي غفلت ننمايد، برخلاف ديگر طبقات که هر آن مي‏توانند در کارشان به طور دلخواه رفتار کنند و زندگيشان را آن چنانکه مي‏خواهند تنظيم نمايند.

وقتي کار چنين طاقتفرسا و جانکاه است، بايستي سطح زندگي و مقدار درآمد نيز با آن متناسب گردد تا کشاورز احساس کند کارش به نفع خود اوست و ثمره‏ي زحماتش به جيب ديگران نمي‏رود و هيچگاه احساس ستم و استثمار شدن نکند، زمين را از آن خود بداند و مطمئن باشد که هيچکس نمي‏تواند روزي آن را از او بگيرد.

در کنار همه‏ي اين مسائل، بايد نظرها و پيشنهادات کشاورز درباره‏ي زمين و قدرت بهره‏دهي آن نيز مورد توجه قرار بگيرد. اگر مقدار ماليات را با درآمد خود متناسب نمي‏داند و يا از آفات نباتي و اثرات حاصله مي‏نالد و در نتيجه خود را از پرداخت ماليات مقرر ناتوان مي‏بيند، مسوولان حکومتي بايستي مشکلاتش را درک کنند و براي اصلاح کارش از ماليات بکاهند يا مطلقا از آن صرف‏نظر نمايند، زيرا کاستن مالياتها (در هنگام نياز کشاورزان) کاري است که منافع آن به خود دولت بازمي‏گردد و کشاورز با دستي بازتر و چهره‏اي شاداب‏تر در آباداني و اصلاح زمين و رفع نيازمنديهاي ضروري مي‏کوشد و باعث عمران مناطق کشاورزي و در نهايت جامعه مي‏گردد.

نتيجه‏ي ديگر اين کار احساس اطمينان و رضايتي است که کشاورزان را (که بيشترين افراد جامعه را تشکيل مي‏دهند) وادار مي‏کند که حکومت موجود را از دل و جان دوست بدارند و در هنگام ناتواني و گرفتاري ياريش نمايند و در

[صفحه 166]

وقت شکست و بحران به حمايت و پشتيبانيش برخيزند. اين است که علي عليه‏السلام مي‏فرمايد:

فان شکوا ثقلا او عليه، او انقطاع شرب او باله، او احاله ارض اغتمرها غرق، او اجحف بها عطش، خففت عنهم بما ترجوان يصلح به امرهم. و لا يثقلن عليک شي‏ء خففت به الموونه عنهم، فانه ذخر يعودون به عليک في عماره بلادک و تزيين ولايتک، مع استجلابک حسن ثنائهم و تبجحک باستفاضه العدل فيهم، معتمدا فضل قوتهم، بما ذخرت عندهم من اجمامک لهم و الثقه منهم بما عودتهم من عدلک عليهم و رفقک بهم.

فربما حدث من الامور ما اذا عولت فيه عليهم من بعد احتملوه طيبه انفسهم به، فان العمران محتمل ما حملته.

اگر مردم از سنگيني خراج، يا از آفت کشت، يا از قطع آب، يا از نيامدن باران و شبنم، يا از فاسد شدن دانه در اثر طغيان سيل و خشکسالي شکايت کنند، تو در گرفتن ماليات از آنان بقدري تخفيف ده که بتوانند کارشان را سامان دهند.

نبايد اين تخفيف برايت گران آيد، زيرا اين تخفيف، اندوخته‏اي است که به دنبال آبادي شهرها و آرايش قلمرو تو، بعدها به تو بازمي‏گردد، به علاوه، ستايش آنان را نيز نسبت به خويش برمي‏انگيزي و خود نيز از اينکه عدالت را در مورد آنها بکار بسته‏اي، خوشحال خواهي شد. (همه‏ي اينها موجب مي‏شوند که) تو اعتماد خواهي کرد که در صورت نيرومندي به تو کمک خواهند کرد، چون تو باعث رفاه آنان گرديدي و آنها را به عدالت خويش عادت دادي و با آنان با نرمي رفتار کردي.

چه بسا حوادثي ضمن جريانات گوناگون رخ دهد که اگر حل آنها را به عهده‏ي آنان واگذاري، با طيب خاطر مي‏پذيرند، که عمران کشور هر چه بخواهي قابل توسعه است.


صفحه 166.