بختيار نامه
[صفحه 15] هفتم هجري است. در اين کتاب نيز چند فقره از گفتار امام عليهالسلام زينت عبارات گشته است. وزير گفت فرصت بدست آمد دمار از وي برآورم و باران عذاب بر سر او ببارم مثل «الدهر فرص و الافغصص»[1] و اين عبارت ماخوذ است از کلام علي (ع) «الفرصه تمرمر السحاب فانتهزوا افرص الخير»[2] عاقلان دانند که... در هر لحظهاي از اين بهار و نوروزي مطابقت کند و در هر لمحهاي از اين دي و تموزي مشاهدت نمايد.[3]. الخبر: «الدنيا دار زوال و لا تدوم علي حال. اما نعمه زائله اوبليه نازله» اين فقره ظاهرا ماخوذ است از فرمودهي علي (ع) «الدنيا غرور حائل و سراب زائل و سئاد مائل»[4]. يکي گفت روي انبار دار شوم بود. ديگر گفت. انتظار قحط و گراني از عنايت لوم بود قال عليهالسلام[5] «المحتکر ملعون» جمله اخير ماخوذ است از گفتار علي عليهالسلام «الاحتکار شيمه الفجار»[6]. لطف الهي چنان تقدير کرد که اين فرزندان را يوسف وار بمن يزيد آوردند، و آن عيال حلال را زليخا صفت بمقام تشديد و تهديد بردند مثل[7] «من حفر بئرا لاخيه يقع منکبار فيه».[8]. گفت... شرف آدمي بقوت بيان است «قال الله عزوجل الرحمن علم القرآن خلق الانسان علمه البيان»[9] و شنيدن سخن از کمال عقل و احسان است قال عليهالسلام[10] «استماع کلام المهلوف صدقه» و اين فقره ماخوذ است از کلام علي (ع) «من کفارات الذنوب العظم اغاثه الملهوف و التنفيس عن المکروب»[11]. ... کاردار را گفت راست بگوي که «الحق ابلج و الباطل لجلج»[12] جملهي اخير ماخوذ است از سخن علي (ع) «الحق منزه عن المحاماه و المراماه»[13].
کتابي است ادبي به نثري مصنوع. آقاي دکتر ذبيح الله صفا مصحح کتاب احتمال ميدهد که اين اثر نوشته شمش الدين محمد دقايقي مروزي عالم و خطيب قرن ششم و اوائل قرن
صفحه 15.