مرزبان نامه
[صفحه 14] امثال عرب برخوردار است برگردانده شده در اين کتاب نيز چند فقره از سر حکمت آميز اميرالمومنين علي عليهالسلام آمده است. و گفتهاند زمانه در دل پادشاه نگرد تا خود او را چگونه بيند، بهر آنچه او را ميل باشد مايل گردد «اذا تغير السلطان تغير الزمان»[1] و از خود بهر آنچه کني راضي مشو تا مردمت دشمن نگيرند «من رضي عن نفسه کثر الساخطون عليه»[2]. اين عبارت در نهجالبلاغه چنين است «و من رضي عن نفسه کثر الساخط عليه»[3]. اين فسانه از بهر آن گفتم تا داني که عدالت نگاه داشتن راهي باريک است که جز بآلت عقل سلوک آن راه کرد. عقل است که اندازهي امور عرفي و شرعي در فوايد دين و دينا مرعي دارد و اسارت نبوي که «ما دخل الرفق شيء قط الازانه و ما دخل الخرق في شيء قط الاشانه» بکار بندد. چنانکه ميبينيم مولف اين فقره را نيز به پيغمبر (ص) نسبت داده است ولي در ناسخ التواريخ جزء کلمات اميرالمومنين علي عليهالسلام ثبت است و نيز رجوع شود به غرر الحکم ص 2722. و نظارگيان قدر که از اين يکديگر تهافت آن قوم مطالعه ميکردند و محصول فذلک ايشان ميديدند، ميگفتند که حفرههاي بغي و طغيانست که بمعاول اکتساب کنده آمد[4]. «من حفر بئرا لا خيه وقع فيه»[5]. خنک کسي که مرغ انديشه او بيضه طمع و اگر خود زرين يا سيمين باشد ننهد و نقش سپيدي و زردي آن بيضه بر بياض ديده و سواد دل نزند و چون از پرده فريب روي بنمايد آستين استنکاف بر روي گيرد «يا بيضاء ابيضي و يا صفراء اصغري و يا غبرا اغبري»[6]. مصححان مرزبان نامه بقدر طاقت در تصحيح فقراه اخير کوشيدهاند اما توجه نداشتهاند که اين جمله از سخن علي عليهالسلام است «يا صفراء يا بيضاء غري غيري» که هنگام گشودن بيت المال بصره پس از پايان جنگ جمل بر زبان راند. رشيد وطواط در کتاب حدائق السحر در بحث از صنعت اشتقاق اين فقره را چنين ضبط کرده است «از کلام علي رضي الله عنه يا حمراء يا بيضاء احمري و ابيضي و غري غيري».[7].
کتابي است مشتمل بر داستانهاي پند آميز با نثري مصنوع اصل کتاب تاليف اسپهد مرزبان بن رستم بن شروين از شاهزادگان طبرستان است. اين کتاب در اوائل قرن هفتم هجري قمري بوسيله سعد اسد وراويني که از منشيان و از ملازمان يکي از وزيران اتابک آذربايجان است از زبان طبري بزبان فارسي ادبي روز که از تضمين آيات و احاديث و
صفحه 14.