استماع درخواستهاي مردم و حضور نزد آنها
و اجعل لذوي الحاجات منک قسما تفرغ لهم فيه شخصک، و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فيه لله الذي خلقک، و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک حتي يکلمک متکلمهم غير متتعتع، فاني سمعت رسول الله- صلي الله عليه و آله و سلم- يقول في غير موطن: «لن تقدس امه لا [صفحه 42] يوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع.[1]. (براي نيازمندان، وقتي خاص را مشخص کن و براي ملاقات با آنان ساير امور را رها کن و در مجلس عمومي در حضورشان باش و در برابر پروردگارت متواضع و فروتن باش و سپاهيان خود را و پاسدارانت را از آنان دور ساز تا اينکه سخنگوي آنان با تو بدون هيچ مشکلي سخن گويد. چه اينکه از فرستادهي خدا (ع) چنين شنيدم که بارها ميفرمود «هرگز امتي که در آن بدون هيچ واهمهاي، مردم نتوانند حق ناتوان را از توانا بگيرند منزه و پاک نميگردد.») سپس دربارهي رفتار با مردم، امام (ع) زمامدار اسلامي را سفارش ميکنند که با آنها با خوش رويي رفتار کرده و به شکل صحيح معاشرت کند. چه اينکه نيازمندان و عدالت طلبان، معمولا با توجه به رفتار و منش رهبران خود با آنان برخورد مينمايند و اگر درشتي و تندي زمامدار را ملاحظه نمايند جرات مطرح کردن عريضهها و درخواستهاي خود را نخواهند داشت. ملاحظهي حال مردم، رسيدگي به مشکلات آنها و مجالست با عموم مسلمين تنها به منظور اجابت تقاضاهاي آنان نيست بلکه موجب درک و آگاهي مشکلات مردم از سوي رهبري ميشود. بديهي است در صورت امکان پذير نبودن اجابت درخواستهاي نيازمندان، عذر خواهي و مطرح کردن مشکلات دولت اسلامي ميتواند تسکيني بر آلام مردم، باشد و مردم رهبر خود را از آن خود قلمداد نموده و دلسوز جامعهي اسلامي بدانند. ثم احتمل الخرق منهم و العي، و نح الضيق و الانف يبسط الله عليک بذلک اکناف رحمته، و يوجب لک ثواب طاعته. و اعط ما اعطيت هنيئا، و امنع في اجمال و اعذارا![2]. (پس تندي و دشت سخن گفتن آنان را تحمل کن، و بر آنان تکبر مکن و غضبناک و تندخو مباش تا خداوند با رافت خود بر مردمان رحمتش را بر تو [صفحه 43] بگشايد و پاداش اطاعت از خود را به تو بدهد. با طيب خاطر بدانان بخشش نما و با خوش رويي و عذر خواهي آنچه را برايت مقدر نيست از آنان باز دار.) همچنين در خصوص حضور زمامدار در ميان مردم و اطلاع از امور اجتماعي نظام و اثرات منفي ناشيي از عدم حضور رهبر در ميان مسلمين و غيبت دراز مدت وي در محافل و مجالس عمومي، امام علي (ع) به زمامدار دولت اسلامي هشدرا ميدهد که خود را از مردم پنهان ننمايد. چه اينکه عدم حضور رهبر در محافل عمومي اجتناب از خيرخواهي و اندرزگويي مسلمين، موجب آن خواهد شد که مردم صلاح فساد امور را نتوانند از هم تشخيص دهند. همچنين اولويت دادن به امور سياسي- اجتماعي در گرو جهت دهي و راهنمايي رهبري است و الا چه بسا امور روزمرهي بي اهميت که به خاطر اهمال و سستي زمامدار در راهنمايي مردم، به صورت مهمي جلوه خواهد نمود و بالعکس، امور مهمهي سياسي نظام، به شکلي بي بها و کم اهميت براي آنان جلوهگر ميگردد. مضافا، امور بر رهبر اسلامي نيز مشتبه ميگردد. و اما بعد، فلا تطولن احتجابک عن رعيتک، فان احتجاب الولاه عن الرعيه شعبه من الضيق، و قله علم بالامور، و الاحتجاب منهم يقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه، فيصغر عندهم الکبير، و يعظم الصغير، يقبح الحسن، و يحسن القبيح، و يشاب الحق بالباطل[3]. (و اما ديگر آنکه خود را از مردم به مدت طولاني پنهان ننمايي. چرا که دور شدن زمامداران از مردم، نشانهاي از کج خلقي و کم اطلاعي حاکم از امور- حکومت- است و دور شدن از مردم موجب بي اطلاعي رهبران از اموري است که بر آنان پوشيده است. پس کار مهم نزد آنان کم اهميت ميگردد و امور جزئي نزدشان مهم ميگردد و کار نيک زشت شود و بدي و کژي خوب جلوهگر ميشود و حق و باطل درهم آميخته گردد.) [صفحه 44] مضافا، زمامدار اسلامي ميبايست در زماني که برنامهريزيهاي سياسي و تدبيرهاي حکومتي به اهداف خود دست نمييابد و در هنگامي که لغزش و يا خطايي از سوي دستگاه حاکم و يا کاگزاران و عوامل حکومتي سر ميزند از مردم عذر خواهي، و آن لغزشها را با پوزش خواهي جبران نمايد. چه اينکه مردم بااطلاع از کاستيهاي موجود در نظام سياسي و عذر زمامدار اسلامي در بروز اين کاستيها تلاش خواهند کرد تا کمبودها را تحمل نمايند و همچنين حکومت را از آن خود بدانند و با جان و دل زمامدار اسلامي را ياري کنند. و ان ظنت الرعيه بک حيفا فاصحر لهم بعذرک، و اعدل عنک ظنونهم باصحارک، فان في ذلک رياضه منک لنفسک، و رفقا برعيتک و اعذار تبلغ به حاجتک من تقويمهم علي الحق![4]. (و اگر مردم بر تو گمان ستمکاري و ظلم بردند با آن پوزش و عذر خود را در ميان نه، و با پوزش خواهي خود گمان آنان را به خود نيک دار، پس همانا با اين کار خود نفس خود را رام مينمايي و مهرباني خود را به مردم نشان ميدهي و با عذرخواهي خود مردم را به راه راست راهنمايي کرده و مقصود خود را به انجام ميرساني.)
اگر چه در شرع مقدس اسلام، مشروعيت ولايت و رهبري دولت اسلامي منشا الهي دارد و اگر چه رهبري نظام اسلامي در زمان غيبت امام معصوم (ع) با اذن امام و با احراز شرايط رهبري اسلامي تحقق مييابد، اما، بي گمان مقبوليت مردمي جايگاهي مهم در استوار کردن ارکان حاکميت اسلامي داشته و دارد. پذيرش حکومت اسلامي و رهبري آن در ميان مسلمين و اطاعت از فرامين رهبري، در گرو رضايت مردم و محبوبيت زمامدار اسلامي نزد عموم و قاطبهي مسلمين است. در اين راستا امام علي (ع) به زمامدار دولت اسلامي توصيه مينمايند که براي رسيدگي به امور روزمرهي مردم واستماع شکايات آنها وقتي را براي حضور در ميان مردم اختصاص دهد تا با مجالست و هم نشيني با آنان بتواند تقاضاها، درخواست و نيازهاي مردم را مستقيما استماع نمايد و امورشان را رسيدگي و مشکلاتشان را حل کند. خوش رفتاري با مردم ومهرباني با آنها موجب افزايش مقبوليت و محبوبيت رهبر و حکومت اسلامي نزد عموم مردم خواهد شد و دولت اسلامي را استوارتر و مستحکمتر خواهد ساخت.
صفحه 42، 43، 44.