استماع درخواست هاي مردم و حضور نزد آنها











استماع درخواست‏هاي مردم و حضور نزد آنها



اگر چه در شرع مقدس اسلام، مشروعيت ولايت و رهبري دولت اسلامي منشا الهي دارد و اگر چه رهبري نظام اسلامي در زمان غيبت امام معصوم (ع) با اذن امام و با احراز شرايط رهبري اسلامي تحقق مي‏يابد، اما، بي گمان مقبوليت مردمي جايگاهي مهم در استوار کردن ارکان حاکميت اسلامي داشته و دارد. پذيرش حکومت اسلامي و رهبري آن در ميان مسلمين و اطاعت از فرامين رهبري، در گرو رضايت مردم و محبوبيت زمامدار اسلامي نزد عموم و قاطبه‏ي مسلمين است. در اين راستا امام علي (ع) به زمامدار دولت اسلامي توصيه مي‏نمايند که براي رسيدگي به امور روزمره‏ي مردم واستماع شکايات آنها وقتي را براي حضور در ميان مردم اختصاص دهد تا با مجالست و هم نشيني با آنان بتواند تقاضاها، درخواست و نيازهاي مردم را مستقيما استماع نمايد و امورشان را رسيدگي و مشکلاتشان را حل کند. خوش رفتاري با مردم ومهرباني با آنها موجب افزايش مقبوليت و محبوبيت رهبر و حکومت اسلامي نزد عموم مردم خواهد شد و دولت اسلامي را استوارتر و مستحکم‏تر خواهد ساخت.

و اجعل لذوي الحاجات منک قسما تفرغ لهم فيه شخصک، و تجلس لهم مجلسا عاما فتتواضع فيه لله الذي خلقک، و تقعد عنهم جندک و اعوانک من احراسک و شرطک حتي يکلمک متکلمهم غير متتعتع، فاني سمعت رسول الله- صلي الله عليه و آله و سلم- يقول في غير موطن: «لن تقدس امه لا

[صفحه 42]

يوخذ للضعيف فيها حقه من القوي غير متتعتع.[1].

(براي نيازمندان، وقتي خاص را مشخص کن و براي ملاقات با آنان ساير امور را رها کن و در مجلس عمومي در حضورشان باش و در برابر پروردگارت متواضع و فروتن باش و سپاهيان خود را و پاسدارانت را از آنان دور ساز تا اينکه سخنگوي آنان با تو بدون هيچ مشکلي سخن گويد. چه اينکه از فرستاده‏ي خدا (ع) چنين شنيدم که بارها مي‏فرمود «هرگز امتي که در آن بدون هيچ واهمه‏اي، مردم نتوانند حق ناتوان را از توانا بگيرند منزه و پاک نمي‏گردد.»)

سپس درباره‏ي رفتار با مردم، امام (ع) زمامدار اسلامي را سفارش مي‏کنند که با آنها با خوش رويي رفتار کرده و به شکل صحيح معاشرت کند. چه اينکه نيازمندان و عدالت طلبان، معمولا با توجه به رفتار و منش رهبران خود با آنان برخورد مي‏نمايند و اگر درشتي و تندي زمامدار را ملاحظه نمايند جرات مطرح کردن عريضه‏ها و درخواست‏هاي خود را نخواهند داشت. ملاحظه‏ي حال مردم، رسيدگي به مشکلات آنها و مجالست با عموم مسلمين تنها به منظور اجابت تقاضاهاي آنان نيست بلکه موجب درک و آگاهي مشکلات مردم از سوي رهبري مي‏شود. بديهي است در صورت امکان پذير نبودن اجابت درخواست‏هاي نيازمندان، عذر خواهي و مطرح کردن مشکلات دولت اسلامي مي‏تواند تسکيني بر آلام مردم، باشد و مردم رهبر خود را از آن خود قلمداد نموده و دلسوز جامعه‏ي اسلامي بدانند.

ثم احتمل الخرق منهم و العي، و نح الضيق و الانف يبسط الله عليک بذلک اکناف رحمته، و يوجب لک ثواب طاعته. و اعط ما اعطيت هنيئا، و امنع في اجمال و اعذارا![2].

(پس تندي و دشت سخن گفتن آنان را تحمل کن، و بر آنان تکبر مکن و غضبناک و تندخو مباش تا خداوند با رافت خود بر مردمان رحمتش را بر تو

[صفحه 43]

بگشايد و پاداش اطاعت از خود را به تو بدهد. با طيب خاطر بدانان بخشش نما و با خوش رويي و عذر خواهي آنچه را برايت مقدر نيست از آنان باز دار.)

همچنين در خصوص حضور زمامدار در ميان مردم و اطلاع از امور اجتماعي نظام و اثرات منفي ناشيي از عدم حضور رهبر در ميان مسلمين و غيبت دراز مدت وي در محافل و مجالس عمومي، امام علي (ع) به زمامدار دولت اسلامي هشدرا مي‏دهد که خود را از مردم پنهان ننمايد. چه اينکه عدم حضور رهبر در محافل عمومي اجتناب از خيرخواهي و اندرزگويي مسلمين، موجب آن خواهد شد که مردم صلاح فساد امور را نتوانند از هم تشخيص دهند. همچنين اولويت دادن به امور سياسي- اجتماعي در گرو جهت دهي و راهنمايي رهبري است و الا چه بسا امور روزمره‏ي بي اهميت که به خاطر اهمال و سستي زمامدار در راهنمايي مردم، به صورت مهمي جلوه خواهد نمود و بالعکس، امور مهمه‏ي سياسي نظام، به شکلي بي بها و کم اهميت براي آنان جلوه‏گر مي‏گردد. مضافا، امور بر رهبر اسلامي نيز مشتبه مي‏گردد.

و اما بعد، فلا تطولن احتجابک عن رعيتک، فان احتجاب الولاه عن الرعيه شعبه من الضيق، و قله علم بالامور، و الاحتجاب منهم يقطع عنهم علم ما احتجبوا دونه، فيصغر عندهم الکبير، و يعظم الصغير، يقبح الحسن، و يحسن القبيح، و يشاب الحق بالباطل[3].

(و اما ديگر آنکه خود را از مردم به مدت طولاني پنهان ننمايي. چرا که دور شدن زمامداران از مردم، نشانه‏اي از کج خلقي و کم اطلاعي حاکم از امور- حکومت- است و دور شدن از مردم موجب بي اطلاعي رهبران از اموري است که بر آنان پوشيده است. پس کار مهم نزد آنان کم اهميت مي‏گردد و امور جزئي نزدشان مهم مي‏گردد و کار نيک زشت شود و بدي و کژي خوب جلوه‏گر مي‏شود و حق و باطل درهم آميخته گردد.)

[صفحه 44]

مضافا، زمامدار اسلامي مي‏بايست در زماني که برنامه‏ريزي‏هاي سياسي و تدبيرهاي حکومتي به اهداف خود دست نمي‏يابد و در هنگامي که لغزش و يا خطايي از سوي دستگاه حاکم و يا کاگزاران و عوامل حکومتي سر مي‏زند از مردم عذر خواهي، و آن لغزش‏ها را با پوزش خواهي جبران نمايد. چه اينکه مردم بااطلاع از کاستي‏هاي موجود در نظام سياسي و عذر زمامدار اسلامي در بروز اين کاستي‏ها تلاش خواهند کرد تا کمبودها را تحمل نمايند و همچنين حکومت را از آن خود بدانند و با جان و دل زمامدار اسلامي را ياري کنند.

و ان ظنت الرعيه بک حيفا فاصحر لهم بعذرک، و اعدل عنک ظنونهم باصحارک، فان في ذلک رياضه منک لنفسک، و رفقا برعيتک و اعذار تبلغ به حاجتک من تقويمهم علي الحق![4].

(و اگر مردم بر تو گمان ستمکاري و ظلم بردند با آن پوزش و عذر خود را در ميان نه، و با پوزش خواهي خود گمان آنان را به خود نيک دار، پس همانا با اين کار خود نفس خود را رام مي‏نمايي و مهرباني خود را به مردم نشان مي‏دهي و با عذرخواهي خود مردم را به راه راست راهنمايي کرده و مقصود خود را به انجام مي‏رساني.)



صفحه 42، 43، 44.





  1. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 53.
  2. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 53.
  3. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 53.
  4. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 53.