ضرورت اهتمام به جماعت مسلمين











ضرورت اهتمام به جماعت مسلمين



امام (ع) در امر حکومت داري و آيين مديريت دولت اسلامي، رعايت و اهتمام به اکثريت مسلمين و رضايت آنان را بر ناخشنودي عده‏اي معدود از خواص و نزديکان توصيه مي‏نمايد. چه اينکه رضايت عموم مسلمين، نارضايتي و ناخشنودي اقليت خواص را جبران مي‏کند و اساس دولت اسلامي را استوارتر مي‏سازد. همچنين در انجام حق، رعايت اعتدال و ميانه روي را براي زمامدار اسلامي توصيه و راهنمايي مي‏فرمايد:

وليکن احب الامور اليک اوسطها في الحق، و اعمها في العدل، و اجمعها لرضي الرعيه، فان سخط العامه يجحف برضي الخاصه، و ان سخط الخاصه

[صفحه 15]

يغتفر مع رضي العامه.[1].

(بهترين کارها برايت معتدل‏ترين آنها باشد، به طوري که نه حق را پايمال نمايد و نه آن را فروگذارد. همچنين کارهايي باشد که عدالت را گسترش دهد و رضايت مردم را تامين نمايد. همانا، رضايت خواص با نارضايتي عموم مردم بي اثر ماند و ناخشنودي خواص هيچ لطمه‏اي به رضايت عموم مردم نمي‏رساند.)

در اين رابطه ابن ابي‏الحديد در شرح نهج‏البلاغه خود چنين برداشت کرده است که «مثلا اگر در شهري ده يا بيست نفر از ثروتمندان آن شهر ملازم با زمامدار باشند و در خدمت به او سر برندو زمامدار با آنها دوست باشد، همانا اين عده‏ي معدود از ثروتمندان که از نزديکان حاکم و شفاعت کنندگان نزد وي محسوب مي‏شوند نمي‏توانند به هنگام نارضايتي و خشم عموم او را ياري کرده و به وي مدد رسانند. همچنين خشم و نارضايتي اين ثروتمندان و خواص به هنگام رضايت و خشنودي عموم مردم از زمامدار، نمي‏تواند هيچ ضرري به حاکم و ارکان حکومتي برساند و دليل آن اين است که جماعت ثروتمند در صورت ياري نشدن و حمايت نشدن توسط حاکم، مي‏توانند با ثروت خويش به سر برند، حال آنکه، براي فقيران و تهيدستان به دليل اينکه دارايي و ثروتي وجود ندارد تا بدان قانع و خشنود باشند به حمايت زمامدار نيازمندند. بنابراين در صورت عدم اهتمام حاکم به تهيدستان، اگر آنها بر عليه حاکم شورش نمايند همانند درياي پرتلاطم و پرخروش مي‏گردند که هيچ کس نمي‏تواند با آن مقاومت نمايد، در صورتي که خشم و نارضايتي خواص هرگز چنين پيامدي نخواهد داشت.»[2].

همچنين در ضرورت اهتمام و توجه زمامدار اسلامي به عموم مردم و رعايت حقوق اکثريت آنها امام علي (ع) مي‏فرمايد:

[صفحه 16]

وانما عماد الدين، و جماع المسلمين، و العده للاعداء، العامه من الامه، فليکن صغوک لهم، و ميلک معهم![3].

(و بدرستي که ستون دين و عامل تجمع مسلمين و پيکارگر دايمي با دشمنان عموم مردمند. پس بايد تمايل و گرايش و علاقه‏ات نسبت به عموم مردم باشد.)

پيرامون اين موضوع، فاضل مشهدي در نظام نامه‏ي حکومت چنين مرقوم داشته است: «اين عوام امت‏اند که عمود دين، و جمعيت بخش مسلمين و قوام اسلام به ايشان و تهيه‏ي جهاد با دشمنان از ايشان است چنان که خيمه بدون ستون نايستد، ملت اسلام بي وجود عوام قوام نپذيرد.»[4].



صفحه 15، 16.





  1. نهج‏البلاغه نامه‏ي 53.
  2. شرح نهج‏البلاغه، ابن ابي‏الحديد، بيروت، دارالهدي الوطنيه، جلد چهارم، ص 121.
  3. نهج‏البلاغه، نامه‏ي 53.
  4. نظام نامه‏ي حکومت، محمد کاظم فاضل مشهدي، قم، انتشارات انصاريان، چاپ اول، 1373، ص 97.