اصول کلي
الف. نيکوکاران نسبت به کارهاي شايسته دلسرد و بيرغبت ميشوند. ب. و بدکاران نسبت به جرائم و زشتيهاي خود جري و تشويق ميگردند. 51- هر يکي از اين دو گروه (بدکاران و نيکوکاران) را به تناسب اعمال و کرداري که انجام دادهاند به نتيجه آنچه که انجام دادهاند برسان. 52- بهترين عوامل اثبات حسنظن زمامدار نسبت به ملت عبارتند از: 1- احسان به قاطبه مردم 2- برداشتن هزينههاي و مخارج زندگي از دوشت ملت و سبک نمودن آن. 3- وادار نکردن ملت به کاري که از عهده آنها برنميآيند. [صفحه 19] 53- در اين زمينه بايد روشي را در پيشگيري که ملت احساس کنند که نسبت به آنها واقعا حسنظن داري. اگر ملت چنين احساس را کردند در اين موقع است که حسنظن، بسياري از رنجها و مشکلات و گرفتاريها را از ميان برميدارد. 54- به کسي حسنظن داشته باش که بوته امتحان بخوبي بيرون آمده باشد. 55- و به کسي سوءظن داشته باش که از بوته آزمايش بد بيرون آمده باشد. 56- روش و سنن صالحان و بزرگان آن قوم و ملت را که در ميان آنها بجا مانده است و ملت نيز بوسيله آن سنتها امورشان را اصلاح ميکنند، هرگز نقص مکن. 57- مبادا روشي را از پيش خود وضع کني که ناقص سنت و روش صالح گذشتگان آن ملت باشد که در اين صورت اجر و ثواب سنن شايسته براي کساني خواهد بود که آنها را وضع نموده و گناه و وزر و وبال نقص آنها به گردن تو خواهد افتاد. 58- نسبت به اعمال و کارهايي که موجب تثبيت صلح و امنيت و آرامش ميشود و همچنين در اموري که موجب قوام مردم ميباشد، در تمام اين موارد با دانشمندان و [صفحه 20] عقلاء و حکماء ملت بسيار و پيوسته مذاکره و مشاوره کن.
50- نبايد نيکوکاران و زشتکاران در پيش تو يکسان باشند که در اين صورت:
صفحه 19، 20.