آيينه حديث
دوستي و خردمندي: «التودد نصف العقل[2] دوستي و مهرباني با مردم، نيمي از عقل و تفکر است». فرخندگي: «التودد يمن[3] دوستداري فرخندگي است». برترين پناه: «الصديق افضل عده و ابقي موده[4] يار نيک برترين پناه و در دوستي پايدارتر است». همچون خود انسان: «الصديق انسان انت الا انه غيرک[5] دوست، انساني است که خودت هستي جز اين که او غير تو است». پيوند دلها و «الموده تعاطف القلوب في ائتلاف الارواح[6] با مردم دوستي کردن، دلها را در پيوند دادن جانها به يکديگر متمايل ميسازد». نوعي خويشاوندي: «الموده رحم[7] دوستي و مهرباني [صفحه 16] خويشاوندي است». استوارترين پيوندها: «الموده في الله اکد من وشيج الرحم[8] دوستي در راه خدا رشتهاش استوارتر از پيوند خويشي است». پيوند: «الموده نسب[9] دوستي خويشي و پيوند است». پيوند نزديک: «الموده اقرب نسب[10] دوستي نزديک ترين خويشاوند است». پيوند پر فايده: «الموده نسب مستفاد[11] دوستي با مردم پيوند اکتسابي (و پر فايدهاي) است». چقدر نزديک است: «الصديق اقرب الاقارب[12] دوست خوب نسبت به انسان، نزديک تر از خويشاوند است». بدون دوست غريب است: «و رب بعيد اقرب من قريب و قريب ابعد من بعيد و الغريب من لم يکن له حبيب[13] چه بسا افراد دور افتادهاي که از خويشاوندان نزديکترند و چه بسا نزديکان و خويشاونداني که از هر غريب و نا آشنايي دورتر ميباشند. غريب و تنها کسي است که دوست و همدمي نداشته باشد». [صفحه 17] خويشاوندي اکتسابي: «و الموده قرابه مستفاده و لا تامنن ملولا[14] دوستي، نوعي خويشاوندي اکتسابي است. با هر کس که پشتکار ندارد دوست و آشنا نباش». نزديکي دلها با دوستي: «و القرابه الي الموده احوج من الموده الي القرابه[15] خويشاوندي به دوستي نيازمندتر است از دوستي به خويشاوندي (چه بسا کساني که با هم خويشاوند نيستند، اما با دوستي و مهرباني بهتر از خويشاوندان زندگي ميکنند)». [صفحه 19]
نشانهي عقل: «التودد الي الناس راس العقل[1] دوستي کردن با مردم ريشهي خردمندي است».
صفحه 16، 17، 19.