دوستي، اهميت و ضرورت آن











دوستي، اهميت و ضرورت آن



هر انساني بنا به طبيعت خويش، داراي تمايلات اجتماعي و ايجاد ارتباط با ديگران است و براي رفع نيازها، به ناچار دست دوستي به سوع همنوع خود دراز مي‏کن.

از بزرگترين ضرورت‏هاي زندگي اجتماعي، جز رفع نيازهاي فردي و اجتماعي، نياز به دوستي با ديگران و اظهار تمايل آنان مي‏باشد.

در اسلام به مساله‏ي روابط و دوستي و رفاقت- که مبتني بر ضوابط دين باشد- به ديده‏ي احترام نگريسته شده و درباره‏ي مساله‏ي دوستي و انتخاب دوست براي رسيدن به وحدت هدف و عمل، که در سايه‏ي نزديکي دل‏ها ميسر است، سفارش‏هاي فراواني وجود دارد. انسان همواره نيازمند باز و و تکيه گاهي است که او را ياري نمايد تا با کمک يکديگر مسير زندگي را طي کنند، علي عليه‏السلام فرموده است:

[صفحه 14]

«کسي که فاقد دوست است همانند کسي است که مهمترين اعضاي خود را از دست داده است».[1].

همچنين فرمود: «عاجزترين مردم کسي است که نتواند دوستي براي خود انتخاب کند و عاجزتر از او کسي است که آن دوستي را که به دست آوره از دست بدهد».[2].

دوست، شريک زندگي انسان است، دوست است که همانند روح در بدن انسان نفوذ دارد، دوست است که مانند آيينه خوب و بد را در مقابل ما مجسم مي‏گرداند و کارهاي خوب و بد ما را به ما تذکر مي‏دهد.

آري، دوست خوب است که بر اثر نفوذ در انسان او را به کارهاي خوب وادار مي‏کند و دوست ناپاک است که انسان را منحرف مي‏گردان و بدبخت مي‏سازد. پس بايد اثر دوست را در رفتار و کردار خود بشناسيم و ببينيم او چه تاثيري در ما دارد، چون گاهي سرنوشت‏ها را عوض مي‏کند و گاهي در دين و عقيده‏ي ما موثر است، از قول سليمان پيامبر عليه‏السلام نقل شده که فرمود:

«درباره‏ي کسي داوري نکنيد مگر آن گاه که ببينيد او با چه کسي دوست و همدم است، زيرا آدمي را به دوستان و افراد هم گروه‏اش مي‏توان شناخت».[3].

[صفحه 15]



صفحه 14، 15.





  1. غرر الحکم، ج 2، ص 723، ج 1525.
  2. نهج‏البلاغه، حکمت 11.
  3. مستدرک الوسائل، ج 2، ص 62.