مقدمه











مقدمه



در شکل گيري شخصيت انسان امور مختلفي دخيل است که از آن ميان مي‏توان به همنشينان و معاشران اشاره کرد، زيرا بي‏گمان آدمي بخش مهمي از افکار و صفات اخلاقي خويش را از دوستان و همرديفان مي‏گيرد. در روايات اسلامي هم به اين تاثير پذيري اشاره شد، از جمله حضرت سليمان در روايتي مي‏فرمايد:

«لا تحموا علي رجل بشي‏ء حتي تنظروا الي من يصاحب، فانما يعرف الرجل باشکاله و اقرانه و ينسب الي اصحابه و اخدائه[1] درباره‏ي کسي قضاوت نکنيد تا به دوستانش نظر بيفکنيد، چرا که انسان به دوستان و ياران و رفقايش شناخته مي‏شود».

امام اميرالمومنين علي بن ابي‏طالب عليه‏السلام با بيان گوياي خود مي‏فرمايد: «و من اشتبه عليکم امره و لم تعرفوا دينه فانظروا الي خلطائه، فان کانوا اهل دين الله فهو علي دين الله، و ان کانوا علي غير دين الله فالحظ له من دين الله[2] هرگاه

[صفحه 8]

وضع کسي بر شما مشتبه شد و دين او را نشناختيد به دوستانش نظر کنيد، اگر اهل دين و آيين خدا باشند او نيز پيرو ايين خداست و اگر بر آيين خدا نباشند او نيز بهره‏اي از آيين حق ندارد».

به راستي، گاه نقش دوست در خوشبختي و بدبختي يک انسان از هر عاملي مهمتر است، گاه او را تا سر حد فنا و نيستي پيش مي‏برد و گاه او را به اوج افتخار مي‏رساند.

آيات 27 تا 29 سوره‏ي فرقان[3] به خوبي نشان مي‏دهد که انسان چگونه ممکن است تا مرز سعادت پيش برود، اما وسوسه‏ي شيطاني دوستي بد ممکن است او را به قهقرا بکشاند و سرنوشتي مرگبار براي او فراهم سازد، سرنوشتي که به حسرت، روز قيامت هر دو دست را به دندان بگزد و فرياد «يا ويلتي» از او بلند شود.[4].

قرآن کريم از حالت دوستاني که در مسير گناه و فساد يا زرق و برق دنيا، دست مودت به هم مي‏دهند پرده برداشته و مي‏گويد: «الاخلاء يومئذ بعضهم لبعض عدو الا المتقين[5] همه‏ي دوستان در آن روز دشمن يکديگرند مگر پرهيزکاران».

[صفحه 9]

اين آيه- که توصيفي از صحنه‏هاي قيامت است- به خوبي نشان مي‏دهد روز رستاخيز روز از هم گسستن پيوندهاي دوستي است، مگر پيوندهايي که براي خدا و به نام خدا برقرار شده است. تبديل شدن اين گونه دوستي‏ها به دشمني در آن روز طبيعي است، چرا که هر کدام از آنها ديگري را عامل بدبختي و بيچارگي خود مي‏شمرد:

تو بودي که اين راه را به من نشان دادي و مرا به سوي آن دعوت کردي، تو بودي که دنيا را در نظر من زينت دادي و مرا به آن تشويق نمودي، آري تو بودي که مرا غرق غفلت و غرور ساختي و از سرنوشتم بي‏خبر کردي.

هر يک از آنها به ديگري مطالبي اين چنين مي‏گويد. تنها پرهيزکارانند که پيوند دوستي آنها جاوداني است، چرا که بر محور ارزش‏هاي جاوداني دور مي‏زند و نتايج پر بارش در قيامت آشکارتر مي‏شود و آن را استحکام بيشتري مي‏بخشد. چون دوستان در امور زندگي يکديگرند. اگر دوستي‏شان براساس شر و فساد باشد، شريک در جرم و اگر براساس خير و صلاح باشد، شريک در پاداش يکديگر مي‏باشند. بنابراين جاي تعجب نيست اگر دوستي از قسم اول در آنجا تبديل به دشمني گردد و از قسم دوم به دوستي محکم‏تر.[6].

امام صادق عليه‏السلام مي‏فرمايد: «الاکل خله کانت في الدنيا في غير الله عزوجل، فانها تصير عداوه يوم القيامه[7] بدانيد هر دوستيي که در دنيا براي خدا نباشد در قيامت تبديل به عداوت و دشمني مي‏شود».

[صفحه 10]

دوستاني که به عشق بهره گيري مادي دور انسان حلقه مي‏زنند، چنان بي‏اعتبار و بي‏وفا هستند که هر زمان اين نعمت‏ها از انسان جدا شود با او وداع مي‏گويند، گويي تصميم آن را از قبل گرفته بودند. اين گونه ماجراها- که نمونه‏هايش را بارها شنيده يا ديده‏ايم- ثابت مي‏کند که جز به خدا نمي‏توان دل بست. دوستان با وفا و راستين انسان تنها کساني هستند که معنويت آنان را به هم پيوند مي‏دهد. اينان دوستان زمان دارايي و تنگدستي و پيري و جواني و تندرستي و بيماري و عزت و ذلتند، حتي رابطه شان بعد از مرگ نيز تداوم دارد.[8].

حضرت علي عليه‏السلام مي‏فرمايد: «طوبي لمن اخلص لله عمله و علمه و حبه و بغضه و اخذه و ترکه و کلامه و صمته[9] خوشا به حال کسي که (همه کارش) عملش و علمش و دوستي‏اش و دشمني‏اش و گرفتنش و واگذاردنش و سخن گفتن و خاموشي‏اش، پاک و خالص براي خدا باشد».

روايات موجود نشان مي‏دهد که تا چه اندازه اسلام در مساله‏ي انتخاب دوست سخت گير و دقيق و موشکاف است.

زندگي اجتماعي از نظر قرآن و ديدگاه معصومين، عليهم‏السلام و همچنين علوم مختلف، از جمله روان شناسي و جامعه شناسي، از ضروريات مهم براي انسان است. اين جمع گرايي و غريزه‏ي زندگي اجتماعي سبب مي‏شود انسان براي رفع نيازهاي خود با ديگران طرح دوستي بريزد و انس بگيرد و از لحاظ عاطفي آرامشي را براي خود ايجاد کند.

[صفحه 11]

در اين ميان چيزي که از اهميت ويژه‏اي برخوردار است اين است که نمي‏توان چشم بسته با هر کسي طرح دوستي ريخت، بايد با شناخت اهداف و شرايط دوستي، اشخاص را خوب شناسايي کرد و با آنها انس گرفت.

در اين مجموعه از ميان انبوه روايات و گفته‏هاي علي عليه‏السلام درباره‏ي دوستي - که در نهج‏البلاغه و غرر الحکم و ساير منابع آمده- به انتخاب پرداخته و از آن بوستان‏هاي دل انگيز، دسته گلي با 170 شاخه براي شما چيده و در هشت گلستان به ارمغان آورده‏ايم. اميد است مطالعه و دقت در اين احاديث، چشم دلمان را روشن سازد تا در انتخاب دوست و هم صحبت و همنشين دقيق باشيم.

از خداي بزرگ مي‏خواهيم چراغ دوستي اهل‏بيت عليهم‏السلام و دوستان خودش را در دل ما روشن و پايدار فرمايد.

جعفر شيخ الاسلامي

[صفحه 13]



صفحه 8، 9، 10، 11، 13.





  1. سفينه البحار، ج 2، ص 27 (ماده صدق).
  2. بحار الانوار، ج 74، ص 197.
  3. و يوم يعض الظالم علي يديه يقول ياليتني اتخذت مع الرسول سبيلا، يا ويلتي ليتني لم اتخذ فلانا خليلا، لقد اضلني عن الذکر بعد اذ جاءني و کان الشيطان للانسان خذولا، و به خاطر بياور روزي را که ظالم، دست خويش را از شدت حسرت به دندان مي‏گزد و مي‏گويد: اي کاش، با رسول‏خدا صلي الله عليه و آله راهي برگزيده بودم، اي واي بر من، کاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نکرده بودم، او مرا از ياد حق گمراه ساخت، بعد از آن که آگاهي به سراغ من آمده بود و شيطان هميشه مخذول کننده‏ي انسان بوده است (يعني در وقت نياز انسان، او را تنهايي مي‏گدارد و دست از ياري‏اش برمي‏دارد).
  4. تفسير نمونه، ج 15، ص 72.
  5. زخرف (43) آيه 67.
  6. تفسير نمونه، ج 21، ص 110.
  7. تفسير علي بن ابراهيم، ج 4، ص 612 (طبق نقل نور الثقلين).
  8. تفسير نمونه، ج 12، ص 440.
  9. غرر الحکم، ج 2، ص 467، ج 28.