بازگشت به سرگذشت حديث در مكتب خلفا











بازگشت به سرگذشت حديث در مکتب خلفا



در برابر آن همه محکم کاريها در مکتب اهل البيت (ع) مسأله مدارک حديث پيامبر (ص) در مکتب خلفا به قرار ذيل است:

در مکتب خلفا نوشتن حديث پيامبر (ص) را تا زمان عمربن عبدالعزيز تحريم کرده بودند، اما به دستور اين خليفه اين امر حرام، حلال شد! و به امر وي در ابتداي قرن دوم هجري پيروان مکتب خلفا تدوين حديث را شروع کردند.

بنابراين آنچه به نام حديث پيامبر (ص) در آغاز قرن دوم هجري نزد پيروان مکتب خلفا وجود داشت، احاديثي بود که با چند واسطه از پيامبر(ص) به ايشان رسيده بود.

بنابر نظر محدّثين، حديث در مدت يک قرن توسط چهار طبقه از روات روايت مي‏شود، براي مثال مي‏گوئيم:

چنانچه در آن زمان که خليفه عمر بن عبدالعزيز دستور نوشتن حديث را صادر کرد، محدّثي در کتاب خود از شخص خليفه عمربن عبدالعزيز - که در سال 101 هجري وفات کرده - حديثي را از پيامبر (ص) روايت کند، در اين مورد سلسله سند حديث مي‏توانست چنين باشد:

[صفحه 13]

1 - خليفه عمر مي‏توانست آن حديث را از پدرش عبدالعزيز بن مروان روايت کند.

2 - عبدالعزيز بن مروان مي‏توانست حديث را از پدرش مروان بن الحکم روايت کند.

3 - مروان بن الحکم که در زمان پيامبر (ص) طفلي شيرخوار بوده مي‏توانست آن حديث را از پدرش حکم بن ابي العاص روايت کند.

4 - حکم بن ابي العاص که حضور پيامبر (ص) را در بزرگسالي درک کرده بود، مي‏توانست حديث را از پيامبر (ص) روايت کند.

بنابراين در مثال مذکور آن حديث با چهار واسطه از پيامبر (ص) روايت شده است. در اين صورت حديثي که در طول صد سال با چهار واسطه از زباني به گوشي برسد، تا چه اندازه قابل اعتماد است؟

اينک دليلي روشن از مکتب خلفا بر گفته‏ي خود مي‏آوريم:

ذهبي و ابن کثير از بشيربن سعد روايت مي‏کنند که مي‏گفت:

از خدا بترسيد، و خوددار باشيد در روايت کردن حديث.

به خدا قسم من خود کساني را ديدم که با هم در مجلس ابوهريره مي‏نشستيم و ابوهريره از پيامبر (ص) حديث روايت مي‏کرد و از کعب الاحبار نيز حديث روايت مي‏کرد، سپس بر مي‏خاست. من خود مي‏شنيدم از بعضي کساني که با ما - در مجلس ابوهريره - بودند، روايتهايي را که ابوهريره از پيامبر (ص) روايت کرده بود، به کعب نسبت داده و آن روايت را از کعب روايت مي‏کرد و روايتهايي را که ابوهريره از کعب روايت کرده بود به پيامبر (ص) نسبت داده و از پيامبر (ص) روايت مي‏کرد.[1].

ناگفته نماند آنچه تا بدينجا بيان شد درباره‏ي احاديثي مي‏باشد که در زمان معاويه جعل نشده، و يا آنکه به سود خلفا دستکاري نگشته است؛ چنانکه در کتاب نقش عايشه به خصوص فصل «با معاويه» و نيز در بحثهاي گذشته‏ي اين کتاب به آن اشاره شد.

[صفحه 14]



صفحه 13، 14.





  1. شرح حال ابوهريره در سير اعلام النبلأ، ج2، ص436 و تاريخ ابن کثير، ج8، ص109 آمده است و الفاظ اين حديث مطابق نقل ابن کثير مي‏باشد. رجوع شود به تفسير ابن کثير، ج3، ص105 -104.